چند سال پیش توی سرش فکرها رژه میرفتند، دلش میخواست یک کارِ جدید را امتحان کند، یک کارِ جدید که هم مفید باشد و هم سودآور. برای شروع کار ده کیلو گوجهی رسیده و خوشرنگ خرید و بعد از شستن و برش زدن، خشکشان کرد، اما گوجههای خشک مثل آینه دق شده بودند. هی نگاهشان میکرد و هی غصه میخورد که گوجه خشکها روی دستش باد کرده است! شاید آن روز که ده کیلو پودر گوجه خشکها را ریخت توی پاکت و به نمایشگاه برد هیچ فکر نمیکرد در تولید محصولات غذایی به جایی برسد که ماهانه یک تن محصول خشک تولید کند.
نمره پایاننامهام 19 شد
در گوشه گوشهی این سرزمین زنان و مردان زیادی، بدون حاشیه و سر و صدا دست به تولید زدهاند، هر کس با توجه به توانایی خود کاری را شروع کرده و با تمام توان برای موفقیتِ کسب و کارش تلاش میکند، آدمهایی که در نگاه اول شبیه بقیه هستند اما پشتکار و خلاقیت و توکل منحصر به فردشان کرده است.
فهرست:
الهام علیآبادی یکی از این آدمهاست، دختر پرشور و نشاطِ اهل مبارکه، که در سال 63 به دنیا آمد و علاقه زیادش به کشاورزی و گیاهان باعث شد فوق لیسانساش را در رشته «علوم باغبانی» گرایش «فیزیولوژی پس از برداشت» در دانشگاه تهران بگذراند. الهام خانم موضوع پایان نامهاش را فراوری محصولات باغبانی انتخاب کرد و با نمره 19 در سال 88 از دانشگاه فارغالتحصیل شد. حالا دنیای کار منتظر او بود، خانم علیآبادی در مورد این موضوع میگوید:
بلافاصله بعد از دانشگاه در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان مشغول به کار شدم. در سال 91 به دنبال علاقه زیاد به طب سنتی و به دنبال آن اقدام به راه اندازی یک داروخانه گیاهی در شهر طالخونچه کردم.
اما این کارها نمیتوانست شوقِ بیاندازه او را آرام کند. الهام خانم در سر رویایی را می پرواند، رویای راه اندازی یک کسب و کار پر سود، رویای کارآفرینی. پس برای رسیدن به رویایش قدمی کوچک اما مهم برداشت.
از تولید ده کیلو پودر گوجه تا تولید یک تن محصول خشک
یک دستگاه میوه خشک کن وسیلهای که شاید خیلی از ما در آشپزخانه داشته باشیم، شد وسیلهی کسب و کارِ خانم علیآبادی. الهام خانم میگوید:
سال 94 اقدام به خرید یک دستگاه خشک کن کردم، اول کار یادمه 10 کیلو گوجه زدم و پودرش کردم. استرس گرفتم چطوری این ده کیلو رو بفروشم، رو دستم می مونه. همون هفته یه نمایشگاه چهار روزه شرکت کردم و چند تا پک از محصولم زدم و چیدم رو میز غرفهام. یادمه در عرض یک ساعت دیگه چیزی باقی نمونده بود. استقبال زیادی از پودر گوجه شد. هم خوش رنگ بود و هم خوش طعم. من موندم و سه روز باقیمونده از نمایشگاه، بدون محصول! بعد از اون به محصولم ایمان آوردم: یه جایگزین سالم برای رب کارخونه ای! وارد رنگهای خوب با گیاهان شدم. از پودر لبو که واقعا مثل توپ همه جا صدا کرد تا پودر پاپریکای قرمز که در کنار رنگدهی عالی، طعم فوق العادهای هم داشت. بعد هم پودر پیاز که واسه کتلت و سوپ خیلی خوب بود. الان 8 تا ادویه عالی تولید میکنم. پودر قارچ هم محصول جدیدمون در مهر ماه 97 بود که اونم تو سوپ و گوشت خیلی خوب جواب داد. میوه خشک هم در کنار کار اصلی بر حسب سفارش مشتری زده میشه.
و این شروعِ موفقیت خانم علیآبادی بود و کمکم صنایع غذایی آسا متولد شد. صنایع غذایی که این روزها با قدرت و دقت، نوآوری و خلاقیت روز به روز بر کیفیت محصولاتش اضافه می شود و تا به امروز توانسته رضایت مشریان خود را جلب کند.
پودر گوجه باعث شد از کار ثابت استعفا بدم تا محصول خشک تولید کنم!
خانم علیآبادی کار را بهترین سرگرمی خود میداند، وقتی از هدفش میپرسیم میبینیم بیشتر از اینکه به فکر خود باشد، به فکر راهاندازی کسب و کاری بوده تا بتواند چند نفر از زنان سرپرست خانوار را صاحب شغل کند. او باشروع تولید پودر گوجه و گسترش آن، تاکنون به آرزوی خود برای کارآفرینی دست پیدا کرده و در حال حاضر (تابستان 1398) با با چهار نفر ثابت مشغول در کارگاه و یک نفر در واحد بسته بندی و یک نفر فروشنده روز به روز کارش را گسترش میدهد.
با اینکه خانم علیآبادی دارای مقالاتِ بینالمللی و معتبر است و در دوران کاری خود کارمندی نمونه بوده، اما با تولد فرزندش تصمیم میگیرد شغلش را رها کند. او معتقد است استعفا باعث شده کسب و کار «آسا» بیشتر از قبل پیشرفت کند. خانم علی آبادی میگوید:
همون سال اول در نمایشگاه گیاهان دارویی تهران شرکت کردم، و سال دوم در نمایشگاه بینالمللی میوه خشک و خشکبار تهران؛ و به واسطه این دو نمایشگاه چند مشتری ثابت گیر آوردم. در حال حاضر ماهانه ۵۰۰ کیلو تا ۱ تن محصول خشک تولید میکنیم.
زنان سرپرست خانوار، زیر چتر حمایت آسا
باسلام، بازار آنلاین کسبوکارهای خانگی و محلی، در فروش محصولات آسا نقش به سزایی داشته است. تأسیس یک غرفهی مجازی در «باسلام»، و معرفی محصولاتی مانند پودر گوجه، پودر پاپریکا، لبو، پودر پیاز و سیر و موسیر موجب خرده فروشی خوبی برای خانم علیآبادی شده است. وقتی از او در مورد مشکلات و سختیها کارش میپرسیم، میگوید:
مشکل اصلی ما کوچیک بودن محیط کارمونه. متأسفانه مدتهاست درگیر تهیهی یه مکان مناسب هستیم؛ اما دو ساله فرصتی برای گسترش کار پیش نیومده. البته ماه قبل موفق به تجهیز کارگاه به سردخانه شدیم که راهمون رو هموارتر کرده.
صنایع غذایی آسا، در حال حاضر (تابستان 1398)، چرخه اقتصادی خانوادههای زیادی را میچرخاند، اگر گسترش بیشتری پیدا کند، اگر محصول بیشتری بفروشد بدون شک میتواند زنان سرپرست خانوار بیشتری را زیر چتر حمایت خود بگیرد. خانم علیآبادی میگوید: کار بهترین سرمایه زندگی است.
خوشحالم از کارمندی جرأت کردی و دست کشیدی منم مثل سرکار خانم کارمندم و فکر میکنم فرست های خوبی برای کسب و کار دارم اما شهامت شما را ندارم امیدوارم موفق باشید
عزیزین واقعا سیستم کارمندی ما آدم را کسل میکنه و من بعد این همه سال واقعا راضی هستم انشاله شماهم موفق باشید