همه‌ی خانواده وقتی بزرگ و پرجمعیت می‌شوند، برمی‌گردند و راهی که آمده‌اند با هم مرور می‌کنند. حالا خانواده‌ی باسلام آنقدر بزرگ شده که وقتش رسیده داستانش را با هم مرور کنیم. امروز عدد غرفه روی 15000 ایستاد و 15000 اُمین غرفه دار، وارد باسلام شد. شاید امروز همان روزی است که باید دور هم جمع بشویم و شجره نامه خانوادگیمان را مرور کنیم.
اولین غرفه دار با سلام که بود؟
ما از همان اول شکار شدیم، یا بهتر بگویم صید شدیم. دست خودمان نبود. رفتیم در صیدآباد چرخی بزنیم که صیدمان کردند. اصلا حواسمان نبود که آنجا صید آباد است و ممکن است گیر بیفتیم. در کوچه‌های روستا با پیرزنی آشنا شدیم که مسیر زندگی و کارمان را عوض کرد. بی بی قمر پیرزن مهربانی بود که از دار دنیا یک شتر داشت. تنها درآمدش بافتن شال و لیف و دستکش از پشم شترش بود.
بی بی قمر گفت که صیدآباد و روستاهای اطرافش دارند خالی می‌شوند و همه می‌روند شهر. او هم اگر از اینجا می‌رفت، کار دیگری بلد نبود. خودش بود و شترش. پشمش را می‌چید و با آن شال و دستکش می‌بافت.
فهرست:
ما این را نمی‌خواستیم. نمی‌خواستیم که بی بی قمرها از روستاها بروند و شهرها پر از آدم‌هایی باشند که روزگاری کشاورزی و دامداری و بافندگی می‌کردند. با خودمان فکر کردیم استیو جابز از سیب یک کمپانی درآورد و دنیای تکنولوژی را تکان داد، ما اگر نتوانیم با شتر به این عظمت، تحولی در کسب وکارهای روستایی ایجاد کنیم که دیگر باید برویم و خودمان را با شالگردن‌های شتر حلق آویز کنیم!
و این چنین شد که باسلام برای توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک شکل گرفت تا دیگر هیچ کس مجبور نباشد به خاطر درآمد کم، روستایش را ترک کند.
[post id=15034]
در جستجوی غرفه‌دار
بعد از آن ملاقات تاریخی با بی بی قمر دست به کار شدیم و بازار آنلاین باسلام را راه انداختیم. قرار شد هرکس یک مغازه‌ی مجازی داشته باشد که ما اسمش را غرفه گذاشتیم. بی بی قمر اولین غرفه‌دار باسلام شد.
فمنیسم نیستیم اما قبول کنیم که خیلی از اولین حرکت‌های مهم تاریخ با زنان شروع شد. اولین کسی که توانست دو جایزه نوبل در دو رشته مختلف بگیرد هم یک زن بود، اولین دریا سالار تاریخ هم یک زن بوده است. شاید بی بی قمر هم آغاز رویایی برای توسعه‌ی کسب و کارهای روستایی و خانگی و رسیدن به یک شهر رویایی بدون فقیر بود، جایی که همه می‌توانند از مهارت‌هایشان درآمدی داشته باشند.
بعد از بی بی قمر سراغ آدم‌های دیگر با مهارت‌های مختلف رفتیم. آقای ابراهیمی انگشتر ساز، شد دومین غرفه‌دار باسلام. سومین جایی که رفتیم یکی از معروفترین سوهان فروشی‌های قم بود. آنقدر محترمانه ما را انداختند بیرون که خودمان نفهمیدیم پرتمان کردند. نمی‌دانیم، شاید الان هم با نام مستعار در باسلام غرفه زده باشند، اما رویشان نمی‌شود خودشان را معرفی کنند.
هر چه بود این بازار شلوغ و شلوغ‌تر شد.کم کم از شهر خودمان خارج شدیم و رفتیم تا بی بی قمرهای سراسر ایران را پیدا کنیم. در روستای قمبوان خانم جعفری را دیدیم که حلوا سوهان درست می‌کرد. ما هم بادی به غبغب انداختیم که ما خودمان از قم آمده‌ایم و تا دلتان بخواهد سوهان‌های درجه یک خورده‌ایم. اما حلوا سوهان خانم فروغی را که خوردیم فهمیدیم دیگر نباید پز شهرمان را بدهیم.
حلوا سوهان فروغی هم باسلامی شد، مثل زعفران‌های ازان، گلاب‌های برزک، شکر سرخ‌های بهنمیر و هزاران غرفه‌ی دیگر. با غرفه‌ی محصولات روستای گلوزه هزاره‌ی باسلام آغاز و تعداد غرفه‌ها 4 رقمی شد. کم کم داشتیم بزرگ می‌شدیم. وقتش بود که همه ما را بشناسند.
[post id=650]
باسلام در جشنواره ها می‌درخشد
حالا دیگر حرفی برای گفتن داشتیم، ناسلامتی یک خانواده چندهزار نفری شده بودیم. سال 97 در جشنواره وب و موبایل تندیس بردیم. احتمالا بی بی قمر به فکرش هم نمی‌رسید که دستکش‌های پشم شترش را در این جشنواره به وزیر ارتباطات هدیه دهیم. اما خوب باسلام بود دیگر! قرار بود کارهایی بکنیم که به فکر هیچکس نمی‌رسید.
در همین سال در جشنواره ملی شیخ بهایی هم برگزیده شدیم. به چند برنامه تلویزیونی دعوت شدیم، در روزنامه ها از ما نوشتند و خلاصه 97 خوبمان تمام شد.
98 آمد. سالی که در آن اینترنشنال شدیم. پایمان را از گربه‌ی روی نقشه بیرون گذاشتیم و در یک جشنواره بین‌المللی شرکت کردیم. مسابقه‌ی جیتکس 2019 اولین بار باسلام را به خارج از ایران معرفی کرد.
بهمن 98 هم دوباره راهی جشنواره وب و موبایل شدیم و این بار اینقدر تندیس بردیم که نمی‌توانستیم آن‌ها را در دستمان بگیریم. سه تندیس ارزشمند حاصل همراهی کسانی بود که تمام این سه سال همراهمان بودند. غرفه‌دارها و مشتری‌هایی که معتقد بودند: «باسلام می‌تواند!»
جشن 15000 غرفه با«ترین‌های» باسلام
خب حالا که دور هم جمع شده‌ایم که 15000 تایی شدنمان را جشن بگیریم، خوب است کمی بیشتر با هم آشنا شویم؛ کوچکترها بزرگترها را بشناسند و جدیدترها با قدیمی‌ها آشنا شوند.
قدیمی‌ترین و جدیدترین غرفه‌های باسلام کدام غرفه‌ها هستند؟
بی بی قمر جرقه‌ی شروع باسلام را زد و از اولین غرفه‌دارها بود. اما کسی که اولین آیدی غرفه رسما به نامش ثبت شده، غرفه‌ی انگشتر سازی آقای ابراهیمی است. 15000 امین نفر که جدیدترین عضو خانواده است، خانم شماع زاده از غرفه نمد آذین است. خوش آمدی خانم شماع زاده‌ی عزیز! فعلا شما آخرین عضو این خانواده هستی و مطمئنیم که خیلی زود بزرگ می‌شوی.
باسلام چه تعداد شهرهایی را فتح کرده است؟
غرفه داران باسلام قهرمان‌هایی هستند که قرار است شهر و روستایشان را از رکود نجات دهند. باسلام تا حالا 676شهر را فتح کرده و قهرمانانش را به آنجا فرستاده.
قم، کرمان، اصفهان، چقابل و گرگان اولین شهر و روستاهایی بودند که قهرمانان باسلام در آن‌ها کارشان را شروع کردند. 5 شهری که اخیرا باسلام فتح کرده: نوبران از استان مرکزی، تیتکانلو از خراسان شمالی، جناح از هرمزگان، اسدیه از خراسان جنوبی و ایلخچی از آذربایجان شرقی بوده‌اند.
خودتان فکرش را بکنید! اعضای خانواده 15000نفره‌مان از سراسر ایران هستند و در هر استان چند رفیق دوست داشتنی داریم.بعضی شهرها قهرمان زیاد دارند؛ مثلا تهران و قم و اصفهان هرکدام چند هزار قهرمان دارند. در بعضی روستاهای کوچک هم تک قهرمان های باسلام سنگر دفاع از تولید روستایی را یک تنه حفظ می‌کنند، مثلا در سروآباد کردستان، مارگون کهگیلویه و بویر احمد و اسپکه سیستان و بلوچستان فقط یک غرفه دار داریم.
خانم‌ها پیشتازترند یا آقایان؟
تعداد آقایانی که غرفه به نامشان ثبت شده 9419 و خانم‌ها 8414 نفر هستند. هرچند تعداد زیادی از غرفه‌هایی که به نام آقایان ثبت شده، عملا توسط همسرانشان اداره می‌شود. اما به هرحال در باسلام زن و مرد کنار هم کار می‌کنند و برای هیچکس محدودیتی وجود ندارد.
عجیب ترین محصولاتی که فقط در باسلام پیدا می‌کنید
بازار باسلام بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. 168 هزار محصول مختلف در این بازار پیدا می‌شود. بعضی از آن‌ها عجیب‌اند و شاید اولین بار است که به گوشتان می‌خورند. مثلا تا حالا اسم خالی خوتول(خولی خوتول) را شنیده‌اید؟ می‌دانید خالیواش چیست؟ چوچاق (زولنگ)، بئودونه و قجقجه (انارژه) از محصولات جالب و خاصی هستند که فقط در لیست محصولات باسلام پیدایشان می‌کنید.
[post id=20750]
تلخ‌ترین‌ها و شیرین‌ترین‌ها
سختی و شیرینی همزمان در هرکاری وجود دارد. همراه با آقای عساکره بعضی از لحظات باسلام را با هم مرور کنیم.
بعضی از شیرین‌ترین نظراتی که تا حالا دریافت کردیم
عصبانی‌ترین بازخوردی که گرفتیم
آقای عساکره یکی از خاطرات عصبانی شدن غرفه‌دارها را اینطور می‌گوید:« امسال ما هر دو هفته یک نسخه جدید اپ مشتری را منتشر می‌کردیم. خانم خجسته غرفه عطاری گل نرگس همیشه از دست ما عصبانی بودند:« شما ها چرا اینقدر اینترنت من رو هدر میدید و اخه شما چتونه!» و من هم بعضا ایشان را دعوت میکردم تا بتوانیم با هم صحبت کنیم.
یک روز بچه ها یک بسته خوب اینترنت گرفتند تا اذیت‌های این چند وقت جبران شود و از ایشان دلجویی کنیم.»
استرس‌زاترین روزهایی که تجربه کردیم
این فصل روزهای پر استرسی داشتیم. اول فصل هدفی را برای دعوت کسب و کارها انتخاب کرده بودیم که رسیدن به آن خیلی سخت و دور از انتظار بود. هر روز بابت دعوت روزانه‌ی کسب و کارها دغدغه و نگرانی داشتیم. ولی با همکاری همه‌ی اهالی بازار و دعوت سایر کسب و کارها توانستیم افراد زیادی را با باسلام آشنا کنیم.
بزرگ‌ترین ترس‌هایی که در این سه سال تجربه کردیم
بزرگ‌ترین ترس، انجام دادن کارهایی بود که در حالت عادی هیچ استارت اپی سراغشان نمی‌رفت. راه اندازی این طرح‌ها ریسک بالایی داشت. این که چطور میتوانیم محصولات روستایی که نه اینترنت درست و نه زیرساختمناسب برای ارسال کالا دارند، به فروش برسانیم. اما درس بزرگی که گرفتیم این بود که خودمان را وسط کار ببینیم و از ترس نشدن، کاری را زمین نگذاریم. همه‌ی کارهای سخت با کمک اهالی بازار به راحتی شدنی می‌شوند؛ مثل کمپین پیش خرید محصولات چین یا درختکاری روستای گلوزه.
بزرگ‌ترین غافل‌گیری‌هایی که تا حالا تجربه کردیم و شوکه شدیم
یکی از غافلگیری‌های جالب روزی اتفاق افتاد که به ایرانشهر رفته بودیم. وارد یک مغازه شدیم که سوغاتی بگیریم و احیانا دعوتش کنیم. به محض اینکه وارد شدیم گفت:« شما از باسلام هستید!» و من خشکم زده بود. و دیدم گوشی موبایلش را در دستش گرفته و اپلیکیشن را نصب میکند. خودش هم تعجب کرده بود و می‌گفت:« الان داشتم توی پیجتون میچرخیدم و عکس شما رو دیدم.داشتم اپ رو نصب میکردم. نمیدونستم توی ایرانشهر یهو از در مغازه میاید تو!» خیلی خندیدیم و چند تا عکس بامزه با هم گرفتیم.
عزیزان از دست‌رفته‌مون!
روزی که بی بی قمر به عنوان نماد قهرمان های باسلام از بین ما رفت، روز سختی بود. وقتی مریض بودند به عیادتشان رفته بودیم اما روزی که از میان ما رفتند، خیلی سخت بود. همین سختی‌ها ایشان را به یک اسطوره تبدیل کرد. قهرمانی که ایستاد و از دسترنج خودش دفاع کرد. ای کاش امروز میان ما بود و در جشن 15000 غرفه باسلام شرکت می‌کرد.
[post id=11798]
عیدی باسلام به 15000 غرفه
این روزهای نزدیک پایان سال، شیوع کرونا بسیاری از کسب کارها را کساد کرده است. باسلام مسئولیت و وظیفه‌ی اجتماعی خود می‌داند که تا جای ممکن از همه‌ی 15000 غرفه دارش حمایت کند. به همین دلیل تا پایان 15 فروردین 99 هیچ کارمزدی از غرفه دارها نمی‌گیرد. امیدواریم در این مدت، بیشترین سود و درآمد را از باسلام داشته باشید.
[post id=25700]
سلام وقت بخیر
ژاله شیرین هستم نماینده کمپانی فارماسی رو دارم از ترکیه
محصولات لوازم ارایشی که همه ارگانیک و مراقبتی هستن هم برای اقایو ن و خانم ها چندوقته خیلی به باسلام فکر میکنم میخوام بدونم میتونم منم اینجا فروش کنم
سلام خانم شیرین؛ چرا که نه! باسلام جای شماست :))
باسلام عزیزدمت گرررم،خوشحالم که توجمع شمانازنینانم هستم،جاویدباشیدوسلامت وماندگارودخلتون پرازپولهای پرازبرکت ناب خداوندمهربانم،دوستتان دارم
عالی بود ، عالی است و ان شاءالله عالی خواهد بود .خدا قوت یاران با صفای آخر الزمانی ارباب که بخش مهمی از اقتثاد مقاومتی را به دوش می کشید. دستانتان را می بوسم.