بازار + جدیدترین بروزرسانیها
اینجا ترکیبی از فروشگاه اینترنتی و شبکه اجتماعی است. آدمها هر کدام برای خودشان یک غرفه اختصاصی دارند و محصولات خانگی، سنتی و محلیشان را در آن عرضه میکنند. در کنار محصولاتشان هم قصه زندگی و کسبوکارشان را تعریف میکنند.
باسلامیها مشتاق شنیدن این قصهها هستند. حتی گاهی قصههای گروهی و بزرگی مانند لیگ صنایع دستی، مسابقه تازهنفسها و… اتفاق میافتد. باسلام «بازار هزارقصه» است و از این به بعد هم قصههای بیشتری از این بازار خواهید شنید. تا کنون قصههای زیر در بازار هزارقصه منتشر شدهاند.
قصه آقای لطیفی و فراوردههای کمتر شناختهشده شترمرغی
مرتضی لطیفی استادِ ساختن فرصتهای شغلی از نوع شترمرغی است. سالها کار و تجربه و تجارت و زندگی با این موجود رامنشدنی، از او آدمی کارکشته و متبحر ساخته. او نژادهای مختلف را میشناسد، نیازهای بازار و راههای کسب درآمد را میداند و با شیوههای مختلف سرمایهگذاری در این صنعت آشناست. او با کمترین سرمایه و از چیزهایی که به نظر بیشتر مردم هیچ کاربردی ندارد، به سودآوری میرسد. قصه کامل آقای لطیفی را بخوانید و تماشا کنید…
زیتون فدک، مزرعهای که باغ زیتون نمونه آسیا شد!
سالها پیش، وقتی دوستان و آشنایان شنیدند که قرار است چه اتفاقی بیفتد، خیلی تعجب میکردند. آنها سیداحمد بلندنظر را میشناختند و سابقه کشاورزی در خانوادهاش را هم میدانستند؛ ولی پروژه مزرعه زیتون فدک غیرممکن به نظر میرسید. نمیشد باور کرد یک زمین سنگلاخ به آبادترین مزرعه زیتون کشور تبدیل شود.
بلندنظر شروع کرد به سفر؛ سفرهایی که ۱۱ سال طول کشید به مقصد بهترین مزارع زیتونها دنیا. سوریه، مصر، اسپانیا و … را گشت و تحقیقات زیادی انجام داد. آقای بلندنظر مناطق مختلفی در سراسر ایران را هم میبیند. بالاخره جایی که میخواهد پیدا میکند؛ یک بیابان درندشت در کیلومتر ۱۵ جاده قدیم قم-کاشان. آیا این ایده بزرگ موفق میشد؟ قصه کامل آقای بلندنظر و موفقیت بینظیر مزرعهاش را بخوانید و تماشا کنید…
قصه الهام سوادکوه، دختر باهوشی که حیف بود ریاضی بخواند!
روزی که عروسکِ پیرمرد را دید حتماً روزی استثنایی بوده. با دیدن آن عروسک فکر ساختن کلی پیرزن و پیرمرد به ذهنش میرسد و اولین پارچهای که دم دستش میرسد قیچی میزند. آن پارچه، زیرپوش همسرش بود! پیرزن که ساخته میشود هرکسی که میبیند میزند زیر خنده! ولی همه در یک چیز همنظر هستند: چیزی که ساخته شده در عین سادگی، خیلی واقعی و نزدیک به زندگی است. این همان چیزی است که الهام به دنبالش است. اصلاً این همان دختری است که در بچگیاش وقتی عروسک خرسی میدادند دستش میانداخت دور و دنبال عروسک یک آدم واقعی میگشت. قصه کامل الهام سوادکوه و کارگاهش را بخوانید (+فیلم)
قصههای بعدی را از دست ندهید!
برای اینکه قصههای بعدی را از دست ندهید، میتوانید باسلام را در تلگرام، اینستاگرام و آپارات دنبال کنید. جریان هزارقصه در اینستاگرام هم راه افتاده است و قصه مشتریان و محصولات بازار باسلام دستبهدست میشود. شما هم اگر از مشتریهای باسلام هستید، قصه خریدتان را در اینستاگرام، با هشتگ #هزارقصه منتشر کنید.