عیددیدنی در نوروز یکی از قدیمیترین رسومات انسانی است. انسانهای کهن در دوران پارینهسنگی با قطعشدن طوفانهای زمستانی، برگهای نو به خود بسته و برای غاردیدنی به غارهای همدیگر میرفتند. در یکی از حکاکیهای بهجا مانده از دیوارههای غار آلتامیرا، چالش روبوسی یک مهمان و میزبان در عصر حجر به تصویر کشیده شده است.
در این تصویر مهمان برای بوس سوم دورخیز کرده ولی میزبان که فکر میکند دو بوس کافی است، خود را عقب کشیده. تصویر لبهای غنچه شده و آویزان مهمان به عنوان نمادی از کنفشدگی در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود.
فهرست:
دست به تخمهای بوداده دایناسور بزنی، پسگردنی خوردی
تحقیقات باستانشناسان نشان میدهد نحوه برخورد با بچههای تخس و زباننفهم مهمان که همه غار را به هم ریخته و تخمهای بوداده دایناسور را مثل چی میخوردند از همان روزها یک چالش بزرگ به حساب میآمده.
این بررسیها ثابت میکنند که انسانهای اولیه از یک روش ابداعی به نام «گولای گولای دست به تخم بودادهها بزنی با پشت دست میزنم همه دندونات بریزه تو دهنت بوم بوم گولای گولای» استفاده کرده و بچه های مهمان را تهدید میکردند.
آنها بعدتر یاد گرفتند که با بیرونبردن بچههای مهمان به بهانه بازی و بستن آنها به درخت میتوانند از آنها به عنوان طعمه برای شکار ماموت استفاده کنند و به این ترتیب بود که توانستند «تبدیلکردن تهدید به فرصت» را اختراع کنند.
آیین عیددیدنی چطور عید را به یکجا نشینان زهرمار کرد؟
با گسترش مراسم عیددیدنی در سراسر دنیا، گروهی از انسانها به یکجانشینی روی آورده و کل عید را جلوی لپتاپ لش کرده و به تماشای بار پنجم سریال فرزندز مشغول شدند. این گروه از انسانها که در طول سال زیاد کار کرده و معتقد بودند «عید فقط خواب» معمولا با اعتراض شدید مادر و همسرانشان روبهرو میشدند که به آنها میگفتند: «میبینم که باز نشستی. منتظر چی هستی؟» و آنها را کشانکشان به عید دیدنی میبردند.
تحقیقات نشان میدهد که اکثر افراد یکجا نشین دارای شوهرعمههای لوس و بینمک و فامیلهای فضول بودهاند که در مهمانیها از میزان درآمد و تحصیلات و ازدواج آنها سوال کرده و انسانهای گیر و ولنکنی بودهاند.
پرسیدهشدن این سوالات زیاد در زمان عید دیدنی که به معضلی حل نشدنی تبدیل شده بود با گسترش شهرها و تاسیس آموزشگاههای خصوصی تا حدی درمان شد. در این آموزشگاهها، انسانها راه حلهای تستی را یاد گرفته و میفهمیدند که چگونه خیلی سریع به سوالهای فامیلهایشان جواب داده و در صورتی که جواب سوالی را نمیدانند بگویند «بعدی» که وقتشان تلف نشود. در همین دوره بود که اولین کتابهای تخصصی در این زمینه منتشر شد. از جمله کتاب معروف: «پس کی میخوای شوهر کنی؟» اثر شوهرعمه اصغر و رفقا.
از عصر چترنشینی چه میدانیم؟
با گسترش شهرها و آگاهشدن انسانها نسبت به مسائل مالی، نرخ ارز و قیمت گوشت و مرغ علاقه برای مهمانشدن و میزباننبودن رشد پیدا کرد. به این صورت که: حمله با چوب و چماق به قصد مهمانشدن از اولین روزهای عید شروع میشد و کسی که موفق به ورود به خانه فامیلش میشد تا سیزدهبهدر چتر شده و بیرونبیا نبود.
دعوا راهانداختن و قهرکردن در آستانه نوروز و مسافرت الکیرفتن و قایمشدن توی کمد دیواری و کشیدن پردهها، روشهایی بود که برای جلوگیری از عیددیدنی زوری ابداع شده بود ولی هیچ کدام از این روشها به قدر کافی خوب نبود تا این که گروهی از دانشمندان انگلیسی پس از سالها فعالیت روی این پروژه توانستند خوراکی نجاتبخشی به نام «نخودچی» را اختراع کنند.
با اختراع نخودچی و تخمه ژاپنی (که از قصد شبیه به بادام طراحی شده بود) حمله به ظرف آجیل تا حد زیادی کاهش پیدا کرد و از تلفات مهمانیها کاسته شد.
بعدها با وضع یک قانون نانوشته به نام «هرچی بخوری منم میخورم»، اعضای فامیل با هم توافق کردند که به مقدار برابر در خانه همدیگر غذا بخورند و هرکی بیشتر بخورد خر است.
فالورای عزیزم، عیدتون برای بار ۲۴۵۸۷۳۹۴ام مبارک
تاثیرات فضای مجازی بر رسومات عید با پخش پیامهای تبریکی که به صورت سریدوزی شده طراحی و سند تو آل میشد شروع شد و با کشف اینترنت و رشد چند زیرگونه جدید از انواع انسانها به نامهای «پرنسس بابام»، «یه آذرماهی مغرور» و «دنبالم نیا اسیرم میشی» ادامه پیدا کرد.
کار به جایی رسید که مراسم عیددیدنی از خانهها به استوریها و صفحات مجازی منتقل شد و کاربران از سه هفته مانده به عید به قیمت زخمشدن و پوستپوستشدن سر انگشتانشان عکس آجیل و سفره هفت سین همدیگر را لایک میکردند.
در مهمانیهایی که به صورت حضوری برگزار میشد هم همه مشغول چککردن گوشی و نشاندادن جوکهای جدیدشان به همدیگر بودند. حالا دیگر خانهتکانی کل خانه لازم نبود و فقط تمیزکردن پس زمینه عکسهای استوری کافی بود و کل خرید عید را میتوانستی با چند کلیک تهیه کنی. (هرچند چیزی که در سایت سفارش میدادی شبیه به رونالدو بود و آنچه تحویل میگرفتی شبیه به طارمی)
عیددیدنی و اضافهشدن یک سوال سهمگین دیگر
با همه تغییرات گستردهای که در رسم و رسومات عید به وجود آمده؛ همچنان پرسشهای تمامنشدنی مهمانهای فامیل در عیددیدنیها به قوت خود باقی بود و به جز سوالات قدیمی، یک سوال سخت دیگر هم اضافه شده بود که هیچ کس جوابی برایش نداشت: «پس چرا منو تو اینستا اکسپت نمیکنی؟» یا چرا هیچ وقت استوری نمیذاری؟ (خبر ندارد که محدود شده و نمیتواند استوریها را ببیند)