دختران و زنان ایرانی، نیمی از جمعیت کل کشور (شهری و روستایی) و نیز نیمی از اعضای خانوارهای ایرانی در شهر و روستا هستند. بنابراین آنها -چه شهری و چه روستایی- در صورت وجود شرایط برابر، میتوانند در اقتصاد و بازارهای تجاری و کسب و کارها، چون پسران و مردان نقشآفرین و کارآفرین باشند. هر خانوار ایرانی به طور متوسط، کمتر از چهار عضو دارد که میتوان گفت به طور متوسط دو عضو آن زنان هستند.
از منظر آمار، نقش و نیز توان اقتصادی و غیراقتصادی این بخش از جمعیت به خوبی روشن میشود. البته هرچند بخشی از جنس مردان به صورت شایسته در اقتصاد فعال نیستند اما سهم محدودیت و محرومیت جنس زنان بیشتر از مردان است.
اکنون بحث من بر سر درستی اشتغال زنان و مردان یا میزان سهم آنها نیست. خوشبختانه پیامبر اسلام(ص) از نوجوانی و حدود دوازده ـ سیزدهسالگی، از طریق همراهی با عمویش ابوطالب در سفر تجاری، با تجارت و بازرگانی از نزدیک آشنا میگردد و سپس در جوانی در شرکت بازرگانی بانو خدیجه مشغول میشود.
حسن معاشرت و توان مدیریتی وی، باعث علاقهمندی بانو خدیجه به او میشود و ازدواج این دو رخ میدهد و فعالیت شرکت نیز ادامه مییابد و حتی در شرایط سختی چون تحریم اقتصادی و محاصره مسلمانان در منطقه اصلی و محل زندگی پیامبر و حامیانش (شعب ابیطالب) به کار میآید.
بحث من نقش غیراقتصادی اما مؤثر زنان در اقتصاد هم نیست. این که مثلاً فرهنگ و الگوی مصرف خانوار ایرانی که بیشتر در دست زنان است، نقش مهمی در اقتصاد کشور یا اقتصاد مقاومتی دارد، بحث این یادداشت نیست. روشن است قناعت در مصرف و خرید کالای ایرانی و مانند آن، در روند اقتصاد کشور و رشد و رونق بازار محصولات ایرانی بسیار تأثیرگذار است اما بحث بر سر زنانی است که کسب و کار جدی دارند.
با شرایط کنونی، جمعیت زنان شاغل و کارآفرین ایرانی رشد خوبی داشته است و اراده زنان ایرانی نشان میدهد این اتفاق بزرگتر و بزرگتر خواهد شد. صحبت از همه زنان ایرانی و کسب و کار ایشان ناشدنی است اما در این یادداشت به سراغ زنان /روستایی میروم. زنانی که ورودشان به بازار کار و فروش محصولات سختتر است.
دستی زنانه و روستایی اما کارآفرین
موضوع یادداشت را باز کوچکتر میکنم و سراغی بازاری میروم که دختران و زنان روستایی میتوانند در یک بازار اینترنتی باسلام، به رایگان غرفه بزنند و خودشان آن را مدیریت کنند و بفروشند و پولش را در حساب خودشان دریافت کنند.
با توجه به آغاز فعالیت رسمی فعالیت باسلام (آبان ۹۵) و افزایش غرفهدارانش به سه رقم (۹۶) و چهار رقم و بیش از هزار غرفهدار (۹۷)، در بازار باسلام، زنان روستایی شاغل کم نیستند. در این جا از تعدادی از این زنانی که کارشان را باسلام آغاز کردند یا توسعه دادند و برایشان جدی شد مینویسم. باز هم مجبورم محدوده را کوچکتر کنم و از زنان یک استان صحبت کنم؛ شیرزنان کارآفرین و باسلامی اصفهان.
میدانید بازار اصفهان از قدیمیترین و بزرگترین بازاهای ایران و البته خاورمیانه بوده است. جالب است بدانید که باسلام نیز از بازارهای سنتی ایران الگو گرفته است و در تیر ماه ۹۷ نخستین گردهمایی کسب و کارهای اصیل اصفهان و بازار اجتماعی باسلام برگزار شده است.
خلاقیتی پیوند خورده با سنت و سلامت
یکی از زنان کارآفرین باسلامی، شهین فروغی است. ایشان از قدیمیهای بازار باسلام هستند و از دی ۹۵ غرفه حلواسوهان را راهاندازی کردند. بانو فروغی سال ۱۳۵۴ دیپلم میگیرد و به جای استخدام در آموزش و پرورش، کارآفرینی را بر کارمندی ترجیح میدهد. وقتی آستین همت را بالا میزند، شوهر و بعد فرزندانش پا به پایش او را همراهی میکنند.
اکنون بیش از چهل سال است که او در روستای قُمبوان، از توابع دهاقانِ اصفهان، در کنار خانهداری و بزرگ کردن بچهها کارهای مختلفی کرده است؛ مانند پنج دوره پرورش قارچ، بافتن بیست ـ سی تخته فرش، ۲۵سال بافندگی با ماشین (سالی صدها دستمال)، باغداری، تأسیس گاوداری، پرورش مرغ، ساختن گلخانه، ایجاد کارگاه حلوا سوهان و اشتغالزایی برای بیست خانم روستایی و… .
فروغی حلواسوهانیهایش را ابتدا به روش سنتی میسازد که قصهاش از ۱۵۰ سال پیش به یادگار مانده بوده است؛ یادگار شیرینی از بانو شهربانو که بوی حلوای مخصوصش همه را به خانهاش میکشانده است. این یادگاری شهربانو نسل به نسل منتقل میشود تا میرسد به یکی از نوادگان دختریاش به نام «شهین فروغی». او هم به تدریج دستورپخت این حلوا را که مانند سمنو بوده است، تغییر میدهد و به محصولی تازه به نام حلواسوهانی تبدیل میکند.
حلواسوهانیهای فروغی پایهاش جوانه گندم است اما عطر و بویش هل است یا دارچین، زنجبیل، گل محمدی و… . گاهی ساده است و گاهی با سیاهدانه، دانه کنجد، خلال بادام و… . ویژگی دیگر این حلواسوهانیها مصرف خیلی کم روغن آن هم روغن نباتی است.
اکنون و در سال ۹۷ بانو فروغی برای حلواسوهانیاش از سازمان دارو و غذا نشان سیب سلامت گرفته است و در غرفه باسلامیاش محصولات قبلی را با محصولات جدید با این نشان و بستهبندیهای جدید جایگزین کرده است. در این محصولات خیلی تازه، روغن نباتی حذف و به جایش روغن کنجد امده است. فروغی که راه تازهای را تجربه کرده است و محصول جدیدی را عرضهکرده است، شعار غرفهاش این است: خلاقیتی پیوند خورده با سنت و سلامت.
طعم زعفران با عطر خوشِ کارآفرینی
روستای اَزان، در بخش میمه اصفهان، با قدمت هزارساله، از قبل زعفران داشته است و اهالی روستا برای خودشان کاشتهاند و مصرف کردهاند اما سالهاست که صغرا جعفری روستا را آبادتر کرده است و کسی دیگر از روستا مهاجرت نمیکند و دیگر زمینی نمانده که زیر کشت زعفران و زرشک و گل محمدی نرفته باشد.
بانو جعفری سال ۶۷ دیپلم گرفته است و دوست داشته مترجمی زبان بخواند اما بهداشت قبول میشود. از میمه به دانشگاه علوم پزشکی تهران میآید اما در ترم دوم در رشتهای که علاقه دارد (مترجمی زبان) دانشگاه آزاد واحد جنوب قبول میشود. سه ترم که می خواند به خاطر زیاد بودن هزینه تحصیلی از دانشگاه انصراف میدهد و حالا او بیش از ده سال است که از کارآفرین های نمونه کشوری است!
وقتی به از دانشگاه به روستا برمیگردد، برای زنان روستا کارگاه قالیبافی راه می اندازد. او خودش به تنهایی کارهای کارگاه را انجام میدهد؛ برای سی دار قالی، خامهها را میشوید و خشک میکند، دارهای قالی را برپا میکند و تارهایش را میدواند. اما بانو جعفری به فکر محصول روستاست و میخواهد زعفران ازان را برند کند.
زعفران، برکت روستای ازان میشود و همه را پابند میکند. فصل برداشت زعفران، حدود سه هزار نفر، زن و مرد، پیر و جوان و حتی بچهها مشغول چیدن، پاک کردن و بستهبندی زعفران میشوند. اکنون زمین ازان اشباع شده است و نوبت به روستاها و شهرهای دیگر رسیده است. زعفران ازان میمه رقیب زعفران قائنات است آن هم به همت بانویی کارآفرین.
غرفه طلای سرخ ازان میمه از دی ۹۵ در باسلام هست و به جز زعفران، ادویههایش عطر و بویی به راسته ادویه و چاشنی باسلام داده است؛ ادویه فست فود، فلافل، بریانی، کاری، پابریکا، خورشت سبزی و…
سايتتون عاليه