برای بسیاری از ما آدمها نقطه شروع یک کسبوکار، نیاز مالی است؛ تصمیم به ازدواج، و جستوجوی پولی برای رفاه بیشتر یا رونق زندگی. اما برای پروین بدیعی، کسب و کار از جای دیگری آغاز شده است و جایگاه متفاوتی در زندگیش دارد. او درست در زمانی که عزیزترین آدم زندگیاش را از دست داده، به هنر پناه آورده و کار نقاشی را از آن زمان تا کنون ادامه داده؛ چون برایش داروی روح و روان بوده است.
بازی با رنگها برای پروین بدیعی آرامشبخش است و حال او را خوب میکند. برای همین، در این ۱۶ سال دست از نقاشی بر نداشته و این هنر را ادامه داده است. خانم بدیعی در قصه غرفهاش نوشته است: «متولد آبادان. در خانوادهای به دنیا آمدهام که تنها دکوراسیون خانه فقط کتاب بود و کتاب. پدرم در اداره انتشارات سر و کارش با چاپ روزنامه بود و ترجمه و در دانشگاه هم کرسی ادبیات عرب را داشت. شاعر بود و نویسنده و مترجم و من هر چه دارم از اوست. هر وقت خطایی میکردم تنها پناهگاهم کتابخانه پدرم بود و اینچنین با نوشتن، کشیدن، شعر و موسیقی آشنا شدم. اما تقدیر چنین بود که تا سال هشتاد به جز برای بچهها هیچ نقاشی نکشم…»
خانم بدیعی به جز دو مورد، بقیه کارهای غرفهاش را خودش عکاسی کرده و از روی عکسی که خودش گرفته، نقاشی کرده است. لحظههایی که او در نقاشیهایش ثبت کرده، اتفاقهایی است که در زندگی واقعی، جلو چشمان خودش اتفاق افتاده است. شاید به همین دلیل است که این کارها چشمنوازند و به دل مینشینند. قصه کامل زندگی خانم بدیعی و آثارش را در غرفه «نگارگری بدیع» ببینید.