ریشه مشکلات اقتصادی ما کجاست؟ تا به حال به این سؤال فکر کردهاید؟ پاسخ شما به این سؤال چیست؟ دولتمردان باعث مشکلات اقتصادی ایران هستند؟ سوء مدیریت؟ دشمنان خارجی و تحریم؟ ضعف سازمانها در نظارت؟ دزدان و کلاهبرداران؟ رانتخواری و رشوهخواری؟ مافیای اقتصادی؟ خب. همه این مشکلات وجود دارد. اما واکنش شما به این مشکلات چیست؟ تا به حال به این فکر کردهاید که شما به عنوان یک شهروند، یا احتمالا یکی از اهالی روستا چه نقشی میتوانید در بهبود همین مشکلات بالا داشته باشید؟ آیا تا به حال خودتان اقدامی کردهاید؟
بسیاری از ما فقط غر میزنیم
خیلی از ما عادت کردهایم به غر زدن، ولی هیچ اقدام مؤثری نمیکنیم. هر روز در تاکسی و اتوبوس و وقتهای خالی، کسی غری میزند و ما با او همناله میشویم. چند دقیقه بعد هم به مقصد میرسیم و افسوسی میخوریم و تمام. همه این آدمهایی که غر میزنند قطعا از چیزی رنج میبرند و چه بسا در درون خود خشمگیناند، ولی چرا هیچ کاری نمیکنند؟ یکی از دلایل این انفعال، احساس ناتوانی است. آدمهای منفعل از درگیری و برخورد میترسند و همه مشکلات را تحمل میکنند مبادا وادار به مواجهه با دولت، سازمانها و… نشوند.
فهرست:
کسانی که منفعلانه عمل میکنند، به طور مدام تقصیر را به گردن دیگران میاندازند. چنین افرادی معمولا از پذیرش مسئولیتهای خود فرار میکنند و اتفاقا در بسیاری مواقع، خودشان مانند همان کسانی رفتار میکنند که از آنها گلهمندند. گاهی در گفتوگو با کسانی که منفعلانه از وضعیت اقتصادی کشور گله میکنند، میبینیم که خودشان هم خطاهای اقتصادی دارند، یا اگر بتوانند ابایی از پایمال کردن حق دیگران ندارند. بعضی از آنها هیچ فایده اقتصادی ندارند و نقش به دردبخوری در چرخه اقتصاد ایران ایفا نمیکنند؛ حتی گاهی به اندازه یک شهروند معمولی.
بسیاری از کسانی که میتوانستند نقش داشته باشند، برای همیشه از ایران رفتهاند و امروز شهروندان کشورهای دیگرند. احتمالا پای سخن هر کدام بنشینیم، درددلهای فراوان دارند و احتمال زیاد مسئولیت رفتنشان را متوجه دولتمردانی میدانند که قدر آنها را ندانستهاند یا همکاری لازم را با آنها نداشتهاند یا دلیلهای مشابه دیگر. ولی در عمیقترین لایه ماجرا، این افراد بالاخره یک جا دست از مبارزه برداشتهاند، یکجا پذیرفتهاند که نمیتوانند تغییری ایجاد کنند و صورت مسئله را پاک کردهاند و رفتهاند. نهایتا آینده ایران، برآیندی از تلاش همه کسانی است که ماندهاند، سختیهایش را تحمل کردهاند، محرومیتهایش را کشیدهاند و حتی جان دادهاند ولی بالاخره خودشان یا نسلی که باقی گذاشتهاند، ایران را تغییر داده است. کاش همه آنهایی که میتوانند نقش مؤثری داشته باشند، برگردند و در این اتفاق بزرگ سهیم باشند. بگذریم.
بعضی دچار پرخاشگری میشوند
واکنش برخی به خشم درونیشان از مشکلات اقتصادی یا هر مشکل دیگری این است که با دولت یا حاکمیت، وارد جنگ شوند. تصور میکنند که با تظاهرات خشونتطلبانه، تخریب اموال عمومی یا آسیب زدن به اموال دولتی میتوانند اقدام مؤثری در رفع مشکلات بکنند. اما متأسفانه بسیاری از کسانی که به دنبال تغییر دولتها یا حتی نفی حاکمیت میافتند، لزوما برنامه روشنی برای جایگزینی وضعیت کنونی با وضعیت جدید ندارند و احتمالا بر فرض موفقیت و تغییر یک دولت یا حاکمیت، نهایتا قدرت را به گروه دیگری خواهند سپرد که تجربههای مشابهی را برای آنها رقم خواهند زد.
رفتار پرخاشگرانه به احتمال زیاد، شخص را به آنچه میخواهد نمیرساند. چون با قرار گرفتن در موقعیت خشم، توان تحلیل دقیق خود را از دست میدهند، وارد موقعیتهای پیشبینینشده و غیر قابل کنترل میشوند و نهایتا با گرفتار شدن در آسیبهای رفتار پرخاشگرانه، در یک چرخه باطل قرار گرفته و به همان نقطه اول میرسند و همان آش و همان کاسه. شاهد بر این مدعا این است که در چند دهه گذشته، دولتهای متعددی بر سر کار آمدند که چه بسا کاملا برعکس همدیگر شعار میدادند، ولی عملا در طول همه این سالها مشکلات مشابهی برای مردم وجود داشته و هیچ کدام نتوانستهاند کاری از پیش ببرند و حتی شرایط را دشوارتر کردهاند.
راه سومی هست؟
راه سومی وجود دارد که آسان نیست، ولی شدنی است: قاطعیت، آرامش و اقدام مؤثر و تدریجی. هر کسی با شناخت جایگاهی که خودش دارد، میتواند بهترین اقدام برای بهبود وضعیت را انجام دهد. ایران مجموعهای از ۸۰ میلیون نفر جمعیت است. جمعیتی که سطح سواد و تحصیلات بالایی دارند، ضریب هوشی خوب، امکانات و ظرفیتهای اقلیمی فراوان و هزار عامل دیگر که میتواند از آنها یک جمعیت موفق و تأثیرگذار را بسازد و ایرانی که امروز میبینید، برآیندی از کارنامه کل جمعیت است، نه فقط سوء مدیریت دولتها یا کارشکنیهای دشمنان خارجی.
شاید برای بعضی این سؤال پیش بیاید که هر کدام از ما چه نقشی میتوانیم داشته باشیم؟ من که یک شهروند معمولیام چه نقشی دارم؟ یا از من که در روستایی دورافتاده زندگی میکنم چه کاری برمیآید؟ ممکن است بعضی فکر کنند همه تغییرات توسط دولتها و دولتمردان انجام میشود و مردم عادی بیتأثیرند. ولی این طور نیست. چند کار ساده زیر را تمرین کنید و شاهد تغییرات بزرگ بعدی باشید:
- آگاهی اقتصادیتان را افزایش دهید. مطالعه کنید، گفتوگو کنید، با دقت بشنوید.
- به حرفی که میزنید، خودتان با قاطعیت عمل کنید.
- به خودتان یادآوری کنید که رفاه اقتصادی شما، نیازمند پشتوانه اقتصادی خانوادگی شما نیست.
- به جای غر زدن یا ابراز عصبانیت، با دیگران گفتوگوهای دنبالهدار کنید.
- با رسانهها ارتباط برقرار کنید. میتوانید از رسانههای محلی شروع کنید.
- بر اساس شایعات و شنیدههای در تاکسی، تصمیم نگیرید.
- به خودتان یادآوری کنید که بسیاری از افراد مؤثر اقتصادی، از جایی سختتر از شما شروع کردهاند.
- علاقهمندیهایتان را جدی بگیرید. موفقترین تصمیمهای اقتصادی از دل علاقهمندیهای خودتان پیدا میشود.
- تنها نمانید و با گروههای مردمی بانشاط و امیدوار مانند سمنها، انجمنها و… ارتباط برقرار کنید.
- گروههایتان را از طریق ارتباط با نهادها، رسانهها، عموم مردم و… تقویت کنید.
- صبر و حوصله داشته باشید.
- شروع کنید! حتی اگر خطا کنید و شکست بخورید، بهتر از این است که هیچ وقت شروع نکنید!
با کنار گذاشتن انفعال و با کنترل خشم و پرخاشگری، بعد از مدتی خواهید دید که قدرت تأثیرگذاری بر رسانهها و سازمانها پیدا خواهید کرد. کمکم رسانههای محلی و کمکم ملی را در اختیار خواهید گرفت. بعد از مدتی میتوانید بر روند قانونگذاری در کشور تأثیر بگذارید و بهبود ایجاد کنید. خواهید دید که به مرور، حرف شما برای هزاران و میلیونها نفر از مردم، خریدار خواهد داشت و خواهید دید که تغییرات بزرگ، از همین اتفاقات کوچک امروز به وجود خواهد آمد و آمار نهایی ثروت و قدرت اقتصادی در ایران، روند مثبتی پیدا خواهد کرد.
تولید ثروت، از خود شما آغاز میشود
همه مشکلاتی که در ابتدای متن گفتیم، واقعی است. ولی یکی از ریشهایترینها فقر است. تأثیرگذاری تحریمها به خاطر پایین بودن تولید ناخالص ملی و ناکافی بودن صادرات غیر نفتی ماست. اگر ثبات کافی در وضعیت اشتغال و تورم و نرخ ارز نیست، به طور خیلی جدی به خاطر دولتی بودن بخش عمده اقتصاد ایران است؛ به خاطر کمرنگ بودن نقش مردم در اقتصاد است؛ به خاطر کافی نبودن ثروت عموم مردم است و اگر قرار باشد ریشهایترین قسمت ماجرا اصلاح شود، بالا رفتن ثروت خودساخته مردم عادی است و این ثروت، فقط با تولید امکانپذیر است.
هر کسی در جایگاهی که هست میتواند تولید کند. میتواند کاری را انجام دهد که پیش از او کسی انجام نداده و قدمی به سمت جلو بردارد. مهم این است که هیچ تولید کوچکی را ناچیز نبینید. تغییر کلی برای همه مردم ایران، حاصل جمع همین تغییرات کوچک است. حتی یک کارگاه کوچک یا یک تولیدی خانگی، به افزایش ثروت در کل ایران اضافه میشود و به حرکت بزرگ اقتصادی ایران کمک میکند. تا وقتی اقتصاد را در بنگاههای بزرگ دولتی و صادرات منابع خام ببینیم، با همین مشکلات امروز درگیر خواهیم بود.
بازار اجتماعی باسلام، یکی از نمونههای خروج از انفعال اقتصادی است. بیش از هزار نفر از مردم ایران، کسبوکارهاشان را در باسلام راهاندازی کردهاند یا توسعه دادهاند و با نشاط فراوان فعالیت میکنند. بعضی از غرفهداران باسلام، قبل از اینجا کسبوکاری نداشتند ولی یک روز قاطعانه تصمیم گرفتند و شروع کردند و حالا نه فقط به غرفههای موفق باسلام تبدیل شدهاند، بلکه تبدیل به اشخاصی کارآفرینی شدهاند و برای دیگرانی غیر از خودشان هم شغل و درآمد ایجاد کردهاند. شما هم از همین امروز شروع کنید!