هاجر خجسته اهل گیلان و مدتی میشود که در قم ساکن است. خانم خجسته که از غرفهدارهای موفق بازار اجتماعی باسلام است، بیشتر محصولاتش از شمال تهیه شده. قبل از اینکه کارش را به عنوان عرضهکننده محصولات طب سنتی شروع کند، اطرافش پر از داروهای گیاهی بوده که از شمال سوغات میآوردند. ولی هیچوقت فکرش را نمیکرده اینقدر از آنها استقبال شود. قصه کامل کسب و کارش را با هم بخوانیم.
چرا محصولاتت را در باسلام عرضه نمیکنی؟
قصه ورودم به «باسلام» از اینجا شروع شد که خودم وسیله شخصی نداشتم و با این حال خیلی وقتها سفارش مشتریها را خودم به خانهشان میرساندم. در جریان رساندن یکی از سفارشها، به سختی آدرس را پیدا کردم و خیلی خسته شدم. وقتی ماجرا به مشتری تعریف کردم به من گفت: چرا محصولاتت را در باسلام عرضه نمیکنی؟
البته من ۸ سال است که در این کار هستم و در این مدت پیشنهادهای زیادی به من شده؛ ولی من خیلی توجهی نمیکردم. ولی این کمی فرق میکرد چون قبلاً هم اسم باسلام را شنیده بودم.
قبلا در گروه تجربه خرید باسلام عضو بودم و هر وقت تبلیغات کانالم را میگذاشتم از من میپرسیدند: غرفهدار هستی یا نه؟ خب من غرفهدار نبودم و برای همین تبلیغاتم پاک میشد و خیلی خوشآیندم نبود. از طرفی به فکر ایجاد غرفه هم خیلی نبودم. چون هم درس میخوانم، هم مادرم، هم خانهداری، هم خرید و فروش میکنم… خیلی سرم شلوغ است ولی ایجاد غرفه و آمدن به باسلام خیالم را از خیلی چیزها راحت کرد.
سوغاتی گیلانی، محصول طبیعی
من اهل گیلان هستم. مادرشوهرم زیاد سوغاتی میآوردند از انواع داروهای گیاهی. گلپرهایی که میآوردند من پودر کردم و به همسایهها دادم. یک سریاش را هم به همکلاسیهایم فروختم. اصلاً تصمیم نداشتم این کار را ادامه بدهم. ولی بچهها استقبال خوبی کردند. پیگیر بودند و سؤال میکردند. من با پول اولین فروشم یک سری وسایل بستهبندی مثل منگنه و پاکت و … خریدم. بعد با فروش غورههایی که پدرم آورده بود یک ترازو هم خریدم.
همین طور کار را گسترش دادم. انواع عرقیجات و مواد آرایشی بهداشتی و … هم به محصولاتم اضافه کردم. محصولاتی که خودم اطمینان کامل به آنها دارم. مثلاً عرقیجاتی که میآورم مورد تائید دکتر خیراندیش است.
هر کی بُرده، یکی دیگر هم آورده!
بیشتر مشتریهایم از راه تبلیغ چهرهبهچهره پیدا میشوند. محصولی که از من بردهاند راضی بودهاند ازش و به آشنا یا فامیلش توصیه کرده.
به فکر ایجاد یک فروشگاه بزرگ هستم. میخواهم محصولاتم را طوری عام باشه که دایره مشتریهایم عموم مردم باشند نه یک قشر خاص.
سختیهای کار
کارم سخت است. بعضی موقع ها شده که شب اصلاً نخوابیدهام؛ در کانال و غرفهام مطلب گذاشتهام، کارهای سفارش شده را بستهبندی کنم…
وقتهایی که نمیرسم غذا را درست میکند؛ یک دختر بزرگ دارم که جای شکر دارد و خیلی وقتها کمک کارم است. میخواهم سرمایه درست کنم برای دخترم که تحصیلاتش را در زمینه طب ادامه دهد؛ تشخیصش با طب کلاسیک باشد درمانش با طب سنتی.
طب سنتی پاسخگوست یا کلاسیک؟
اصلاً پافشاری نمیکنم روی درمان خاصی که حتماً کلاسیک باشد یا سنتی. به نظرم هر دو کارآیی خاص خودش را دارد و میتوانند در کنار هم به همدیگر کمک کنند. بعضیها به داروی شیمیایی حساسیت دارند و باید با طب سنتی درمان شوند. گاهی هم طب سنتی جوابگو نیست؛ چون درمانش ممکن است که زمانبر باشد و بیمار نیاز به درمان فوری داشته باشد.
[aparat id=”VqANC”]
سلام.بسیار عالی .موفق باشید.آفرین بر شما