
پشتیبانی آنلاین و تلفنی
ارتباط مستقیم با غرفهدارها
تضمین بازگشت وجه توسط باسلام
وزن خالص:
90 گرم
ابعاد:
رقعی
کتابگاه مهربان تر از مادر چه کنیم که حضرت مهدی دعایمان کنند مولف (سراینده) : حسن محمودی جمعه بود و آفتاب، تازه نور طلاییش رو همه جا پخش کرده بود. سیامک و جواد که با هم توی یه محله و یه مدرسه بودن، همون اول صبح سر و کلّشون پیدا شد و با بچه های دیگه ی محله، شروع کردن به بازی. بعد مدتی که سیامک و جواد از بازی کردن خسته شده بودن، جدول های کنار کوچه رو برای استراحت انتخاب کرده، باهم می گفتن و می خندیدن که یه دفعه مشتی غلام، پیرمرد بقّال سرمحله، از سر کوچه پیداش شد. تا به بچه ها رسید، جواد زود از سرِ جاش بلند شد و سلام کرد. مشتی غلام هم بعد از جواب سلام، یه احوالپرسی گرمی با جواد کرد و آخرش هم گفت: إن شاءاللَّه خدا عاقبتت رو ختم به خیر کنه. جواد با خوشحالی از این احوالپرسی گفت: سیامک! این مشتی غلام خیلی با حاله، هر وقت می رَم مغازش، کلی با من میگه و می خنده، خیلی دوسش دارم. سیامک گفت: اتفاقاً من رو که اصلاً تحویل نمی گیره، نمی دونم چه هیزمِ تری بهش فروختم. جواد: وقتی تو به مشتی غلام که پیر شده و احترامش واجبه، سلام نمی کنی، چطور انتظار داری تحویلت بگیره؟ سیامک: نه بابا! اون اصلاً به این چیزا کار نداره، با من یکی لج افتاده.
دریافت اعتبار خرید قسطی
مهربان تر از مادر چه کنیم که حضرت مهدی دعایمان کنند نشر جمکران
خرید قسطی با سلامپی
اعتبار فوری: تا سقف15 میلیون تومان بدون ضامن و چکاعتبار با ضمانت: تا سقف150 میلیون تومان با چک صیادی
ارسال: 4 روز دیگر از قم

