"جاش چن، خوشگل، مغرور و با سرعت داره تبدیل به یه دکتر درجه یک میشه. تا حالا زنی رو ندیده که نتونه دلش رو ببره، به جز جولز آمبروزِ عوضی. این موقرمز خوشگل از وقتی با هم آشنا شدن، مثل یه خار تو چشمش بوده، اما به شکلی ذهنش رو مشغول کرده که هیچ زنی تا حالا نکرده. وقتی این دشمنی‌شون تو یه شب فراموش‌نشدنی فوران میکنه، اون یه راه حل پیشنهاد میده که برای همیشه از شرش خلاص بشه: یه رابطه "دشمن با مزایا" با قوانین ساده. حسادت ممنوع. وابستگی ممنوع. و به هیچ وجه عاشق شدن ممنوع. ** جولز آمبروز، اجتماعی و بلندپرواز، یه دختر مهمونی بازِ سابقه داره که فقط یه چیز براش مهمه: قبول شدن تو آزمون وکالت. آخرین چیزی که بهش احتیاج داره، درگیر شدن با یه دکتره که کلمه "رنج" رو تو "رنج‌آور" گذاشته... مهم نیست چقدر خوش‌قیافه باشه. اما هرچی بیشتر باهاش آشنا میشه، بیشتر میفهمه که اون مردی که این همه مدت ازش متنفر بوده، بیشتر از چیزیه که به نظر میاد. برادر بهترین دوستش. دشمنش. و تنها ناجیش. رابطه اونها یه جور جهنمه و وقتی شیاطین گذشته‌شون به سراغشون میان، با حقایقی روبرو میشن که یا میتونه نجاتشون بده... یا همه چیزهایی رو که براش زحمت کشیدن رو نابود کنه. "نفرت پیچیده" سومین کتاب از مجموعه "پیچیده" هست اما میشه اونو به صورت مستقل هم خوند.