کتاب راض بابا نوشته طاهره کوه‌کن است که خاطرات شهیده راضیه کشاورز را بیان می کند. روایت زندگی دختری جوان که زندگی‌اش ناتمام می‌ماند. درباره کتاب راض بابا این کتاب روایت دختر نوجوانی است که همه او را دوست دارند. اما اتفاقی دردناک همه را اندهگین می‌کند. کتاب راض بابا ماجرای انفجاری است که در سال 1387 در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، اتفاقی که راضیه 16 ساله از زندگی و رشد محروم کرد. شهیده راضیه کشاورز 11 شهریور 1371 در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (س) داشتند نامش را راضیه گذاشتند. سرانجام در سن 16 سالگی در فروردین 1387 بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازمی‌گشت بر اثر انفجار تروریستی شهید شد. بخشی از کتاب راض بابا دلشوره چند ماهه‌ام، آخر نقاب از چهره برداشته بود. دیشب وقتی از خانه پدرم برگشتیم، به خاطر هول و ولای دلم، به همه‌شان التماس دعا گفتم. وقتی هم سوار ماشین شدیم، مدام آیة‌الکرسی می‌خواندم و برمی‌گشتم و به بچه‌ها، مخصوصاً راضیه که پشت سر پدرش نشسته بود، فوت می‌کردم. در نگاهم زیباتر از همیشه شده بود. با هر نگاه، صلواتی می‌فرستادم تا چشمش نزنم. وقتی به خانه رسیدیم، توانستم نفس راحتی بکشم و قبل از هر کاری، پولی برای صدقه کنار گذاشتم. اما این اضطراب، قصد نداشت دست از سرم بردارد. به ساعت مچی‌ام که نه و نیم را نشانه گرفته بود، نگاهی گذرا انداختم. ...