در یک صبح معمولی، گرگور سامسا از خواب بیدار می‌شود و با وحشت درمی‌یابد که به یک حشره‌ی غول‌پیکر تبدیل شده است. اما کابوس واقعی تازه آغاز شده: خانواده‌ای که زمانی به او وابسته بودند، حالا از او می‌گریزند. کافکا در این رمان کوتاه و تکان‌دهنده، تصویری از بیگانگی، فروپاشی هویت، و شکنندگی روابط انسانی ارائه می‌دهد. *مسخ* فقط داستان یک تغییر فیزیکی نیست—بلکه استعاره‌ای‌ست از انسان مدرن که در چرخ‌دنده‌های جامعه له می‌شود، و حتی در خانه‌اش جایی ندارد. اگر دنبال کتابی هستی که تو رو به فکر فرو ببره، احساساتت رو قلقلک بده و طعم تلخِ فلسفه‌ی وجودی رو بچشونه، *مسخ* انتخابی بی‌رقیب و فراموش‌نشدنیه. مناسب برای علاقه‌مندان به ادبیات اگزیستانسیالیستی، روان‌شناسی، و داستان‌های نمادین. 🪳🖤