Name: شال نخی پاییزه طرح ال وی پارچه کجراه قواره 75در 198
Brand: شکوفا مد
SKU: 5013696
Price: 1050000 IRR
Availability: InStock
Rating: 4 (1 reviews)

بانک سامان

آسان پرداخت

بانک پاسارگاد

بانک سداد

saman

هشدار! 
 لطفا به هیچ وجه اطلاعات خصوصی مثل اطلاعات هویتی، کد اعتبارسنجی، رمز، اطلاعات حساب و سایر اطلاعات محرمانه&zwnj;ت رو توی چت برای کسی ارسال نکن، حتی برای اعضای تیم باسلام!
 پرداخت پول سفارش در باسلام فقط از طریق سبد خرید و درگاه بانک انجام می&zwnj;شه. در صورت پرداخت بیرون از باسلام (مثلا کارت به کارت و...) پشتیبانی باسلام، تضمین رضایت و بازگشت پولت رو از دست می&zwnj;دی.
 اگر توی چت، رفتار نامناسب یا مشکوکی از کسی دیدی، حتما گزارش کن.

هشدار! 
 لطفا به هیچ وجه اطلاعات خصوصی مثل اطلاعات هویتی، کد اعتبارسنجی، رمز، اطلاعات حساب و سایر اطلاعات محرمانه‌ت رو توی چت برای کسی ارسال نکن، حتی برای اعضای تیم باسلام!
 پرداخت پول سفارش در باسلام فقط از طریق سبد خرید و درگاه بانک انجام می‌شه. در صورت پرداخت بیرون از باسلام (مثلا کارت به کارت و...) پشتیبانی باسلام، تضمین رضایت و بازگشت پولت رو از دست می‌دی.
 اگر توی چت، رفتار نامناسب یا مشکوکی از کسی دیدی، حتما گزارش کن.

سوالات متداول خود را از ربات باسلام بپرسید

ربات باسلام (آزمایشی)

ثبت درخواست متنی برای پشتیبانی

تیکت غرفه داران

پرسش های متداول

در روزهای کاری ساعت 9 الی 19 ، از طریق تماس تلفنی در ارتباط باشید

تماس

ایمیل

کدپستی

قم، پردیسان، بلوار امام صادق، بلوار مولوی، پارک علم‌و فناوری استان قم، ساختمان شهید فخری‌زاده، طبقه‌ی اول، شرکت توسعه و تدبیر جوامع سلام (باسلام)

آدرس

شماره شما برای غرفه‌دار این محصولات و «شرکت پست ایران» ارسال خواهد شد.

10 درصد تخفیف محصول تا سقف 15 هزار تومان

جمعی از اهالی بازار گزارش دادند که شما تخلف داشتی. برای همین دسترسی شما محدود شده. اگه فکر می‌کنی اشتباهی رخ داده، به پشتیبانی باسلام بگو تا برات درستش کنیم.

به این بخش دسترسی نداری

جدید‌ترین

به ترتیب بیشترین تخفیف

بیشترین تخفیف

به ترتیب پرفروش ترین محصولات

پرفروش‌ترین محصولات

به ترتیب کمترین زمان آماده سازی

کمترین زمان آماده‌سازی

به ترتیب بیشترین ستاره

بیشترین ستاره

پیشنهاد غرفه‌دار

یامین پور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقه مندان تدارک ببیند.

در «ارتداد»، داستان از اوج شروع می شود و خواننده از شنیدن خبری شوکه می شود، او ما را به 22 بهمن 57 برده اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خون آلود ... 22 بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد ... سیاه تر از 17 شهریور.

حالا شنیدن قصه هم جذاب است و هم غیر قابل تصور، در جای جای کتاب خودت را در خیابان های تهران تصور میکنی؛ در شرایطی که هنوز ده روز از جشن عمومی ورود امام به میهن نگذشته، عزادار شده است. مردم تمام امید خود را نابود شده می بینند و شیرینی پیروزی در کام آنها تلخ شده است.

راوی قصه، مرد عاشقی است که عاشقانه های زندگی اش در دل این تاریخ معکوس رقم می خورد و حالا در جایی از تاریخ ایستاده که هیچگاه رخ نداده اما به ما نهیب می زند که ممکن بود امروز در جایی شبیه آنجا که او قرار گرفته، ایستاده بودیم.

رمان «ارتداد» که حدود 250 صفحه دارد، در در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است.
در بخشی از این رمان آمده:
«بلا را ما انتخاب نمی کنیم. بلا غالباً خودش سرزده می آید و ماهیچه های کرخت و خواب آلود تاریخ را به تحرک وا می دارد. بلا می آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظه ای که همگان در شهری پرپیچ و خم و خاموش گم و گور شده اند و بی مقصد به دیوارهای بلند روزمرگی می خورند، فتنه ای جرقه می زند و «وقت» و هنگامه ای تجلی می کند تا چشم ها برای لحظاتی مبدا و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند.

فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیر و رو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایت شده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار

ـ پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیده ها سریع تر از تصور ما رخ می دهند...»

ارسال توسط غرفه‌دار

در دسترس

کتاب ارتداد

قم

banners

highlights

notice

shelves

coupons

summary

city

video

channels

products

main_products

پیک موتوری

پست پیشتاز

فعال

با سلام و عرض ادب
خیلی از کتاب ها درون غرفه هست که موجودیشون رو صفر  نشون میده ولی اگر بهم اطلاع بدید میتونم اکثرشونو  براتون تهیه کنم!
سلامت و پیروز باشید🌹

پخش کتاب فجر

مرد

عبداله همتی فقیه

کتاب کمک درسی

وزن:510 گرم
ناشر:شرکت انتشارات سوره مهر
مؤلف:یامین پور وحید
سال چاپ:1399
نوبت چاپ:19
اندازه کتاب:پالتویی
نوع جلد:شومیز
زبان:فارسی
تعداد صفحات:۲۴۸ صفحه
شابک:۹۷۸۶۰۰۰۳۳۴۰۷۹
تامین کننده:نخستین
ارسال:سریعترین زمان - ارسال انبار همکار در صورت عدم تامین

معرفی کتاب ارتدادکتاب ارتداد نوشته وحید یامین پور است. کتاب ارتداد داستانی عجیب است در دنیایی تخیلی که در آن نویسنده تاریخ را تغییر می دهد.درباره کتاب ارتدادکتاب داستان مردی به نام یونس است که برای دخترش آرزو از گذشته می گوید، داستان از دهه هفتاد شروع می شود زمانی که تولد ۲5 سالگی دختر مرد است. کم کم داستان پیش می رود و می بینیم مرد در سال 55 دانشجو بوده و به همراه همسرش دریا هر دو فعال سیاسی و انقلابی بودند. اما چیزی که ناگهان داستان را تغییر می دهد این است که انقلاب اسلامی در سال 5۷ پیروز نشده است. هنوز حکومت پهلوی برقرار است و ناامیدی و سیاهی همه جا را گرفته است.تغییر تاریخ معاصر ایده ای جذاب است که تا به حال هیچ نویسنده معاصری سراغ آن نرفته است و در این کتاب ما روایتی تازه و بدیع را می خوانیم. متن سرشار از احساسات است و در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است. ما در تاریخ به گذشته می رویم و می بینیم زمانی که امام خمینی وارد ایران شده است او را دستگیر کرده اند و پس از آن در رادیو و تلوزیون اعلام می کنند که ایشان فوت کرده اند، نیروهای ساواک و ارتش و آمریکا در شهر همه را قتل و عام می کنند و انقلاب را برای همیشه خاموش می کنند. در همین درگیری ها یونس قهرمان داستان همسرش را از دست می دهد. خواندن کتاب ارتداد را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم. این کتاب روایت داستانی جذابی برای تمام علاقه مندان به انقلاب اسلامی ایران است.بخشی از کتاب ارتدادخوب نیستی. نیازی به پرسیدن نیست. تو لرزان، با رنگ وروی پریده، به من نگاه می کنی. سرت را به سینه ام می چسبانی و گریه می کنی. می گویی با هر بار شنیدن صدای تیر، جان به لب شده ای و مرا تصور کرده ای که مثل احمد میان کوچه ها افتاده ام. می گویی ده بار آرزو را بغل کرده ای و از صاحب خانه خواسته ای بگذارد به جایی تلفن بزنی و دست آخر گوشی را سر جایش گذاشته ای و به خانه برگشته ای. می گویی چه روز تمام نشدنی و کُشنده ای بود. می گویی یاد روزهای بی پایان زندان افتاده ای؛ روزهای عرق ریزان در نشستن های اجباری میان حیاط زندان، روزهای اضطراب کشندهٔ تنهایی در سلول انفرادی، روزهای درد نامیرای کابل های وحشیانهٔ بازجوها، روزهای وحشت از دست های نانجیب کثیفی که نباید تو را لمس می کردند…/ دریا، قرار گذاشته بودیم آن روزها را به یاد نیاوریم. تو می دانی من از شنیدن خاطرات زندان تو چه زجری می کشم!تو سکوت می کنی و به چشم هایم خیره می شوی؛ من به آرزو نگاه می کنم. او هم پای تو گریسته بی آنکه بداند برای چه گریه می کند. آرزو می دود و به پای من می چسبد.باز هم صدای تیر… و صدای کلاغ.دستم را می اندازم زیر بازویت و تو را می نشانم روی زمین. می روم سراغ تلویزیون و روشنش می کنم. باید چیزی بگویند. این لعنتی ها ما را جان به لب کردند. نمی شود که چنین خبر بزرگی را مخفی کرد.آه… دریا، کاش زمان متوقف می شد! جای تیر کهنه می سوزد. تو با چشم های سرخت به تلویزیون زل می زنی. گوینده بعد از خواندن اطلاعیهٔ تمدید حکومت نظامی، اعلام می کند که آقای نخست وزیر تا دقایقی دیگر برای موضوع مهمی با مردم سخن خواهد گفت. اضطراب زمین گیرم می کند. دردی که تا کنون تجربه اش نکرده ام از منبع ناپیدایی درون سینه ام می خزد و نفسم را تنگ می کند.بختیار کراواتی سیاه با خط هایی روشن بسته و سعی می کند خود را غمگین نشان دهد. بوی تند حادثه می پیچد. من یاد بوی زنندهٔ شکنجه گاه می افتم. مغزم یخ می کند؛ مثل لحظه ای پیش از بی هوشی؛ مثل لحظه ای که از شدت درد کرخت می شدم و سوز کابل ها را نمی فهمیدم./ سلام به مردم ایران. من به عنوان نخست وزیر وظیفه دارم شما را در جریان رُخدادهای مهم سیاسی کشور بگذارم. شما صاحب واقعی این کشور هستید و طبیعی است که باید از تصمیمات مهم مطلع باشید. صبح امروز ما در دولت، میزبان آقای خمینی بودیم و با ایشان دربارهٔ شرایط کشور و شیوهٔ منطقی اصلاحات در ساختار سیاسی گفت وگوهایی داشتیم. آقای خمینی با روی باز و کاملاً منطقی، پیشنهادات ما را شنیدند و قول دادند که با دوستان خود شور کنند و در اسرع وقت نشست مجدد مشترکی برگزار کنند.

موجوده - غرفه متفاوت

کتاب چاپی

یامین پور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقه مندان تدارک ببیند. در «ارتداد»، داستان از اوج شروع می شود و خواننده از شنیدن خبری شوکه می شود، او ما را به 22 بهمن 57 برده اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خون آلود ... 22 بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد ... سیاه تر از 17 شهریور.

کتابفروشی هلال منیر

رمان مذهبی
اثر جدید از وحید یامین پور
چاپ یازدهم
پخش موسسه فرهنگی کربلا

موسسه  فرهنگی  کربلا

یامین پور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقه مندان تدارک ببیند.

موسسه فرهنگی هنری انتشارات رسول آفتاب

امیریان

#ارتداد ، روایتی متفاوت از انقلاب اسلامی را به نمایش میگذارد.
نویسنده در این اثر، جریان انقلاب را از زاویه‌ای به تصویر میکشد که با نشستن هواپیمای #امام_خمینی(ره)، در تهران، ایشان به دست نیروهای دربار، دستگیر می شوند و ماجرا بدین منوال ادامه پیدا میکند...


برای اطلاع از لیست دیگر کتاب ها و خرید بهتر وبیشتر کتاب جهادی را در تلگرام و ایتا دنبال کنید
کتاب خوب قیمت خوب کتاب جهادی
وزن: تقریبی

کتاب جهادی

کتابفروشی  ایران

🌷کتاب ارتداد نوشته وحید یامین‌پور است. کتاب ارتداد داستانی عجیب است در دنیایی تخیلی که در آن نویسنده تاریخ را تغییر می‌دهد.

درباره کتاب ارتداد

کتاب داستان مردی به نام یونس است که برای دخترش آرزو از گذشته می‌گوید، داستان از دهه هفتاد شروع می‌شود زمانی که تولد ۲۵ سالگی دختر مرد است. کم‌کم داستان پیش می‌رود و می‌بینیم مرد در سال ۵۵ دانشجو بوده و به همراه همسرش دریا هر دو فعال سیاسی و انقلابی بودند. اما چیزی که ناگهان داستان را تغییر می‌دهد این است که انقلاب اسلامی در سال ۵۷ پیروز نشده است. هنوز حکومت پهلوی برقرار است و ناامیدی و سیاهی همه جا را گرفته است.
تغییر تاریخ معاصر ایده‌ای جذاب است که تا به‌حال هیچ نویسنده معاصری سراغ آن نرفته است و در این کتاب ما روایتی تازه و بدیع را می‌خوانیم. متن سرشار از احساسات است و در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است. 
ما در تاریخ به گذشته می‌رویم و می‌بینیم زمانی که امام خمینی وارد ایران شده است او را دستگیر کرده‌اند و پس از آن در رادیو و تلوزیون اعلام می‌کنند که ایشان فوت کرده‌اند، نیروهای ساواک و ارتش و آمریکا در شهر همه را قتل و عام می کنند و انقلاب را برای همیشه خاموش می‌کنند. در همین درگیری‌ها یونس قهرمان داستان همسرش را از دست می‌دهد. 

بخشی از کتاب ارتداد

خوب نیستی. نیازی به پرسیدن نیست. تو لرزان، با رنگ‌وروی پریده، به من نگاه می‌کنی. سرت را به سینه‌ام می‌چسبانی و گریه می‌کنی. می‌گویی با هر بار شنیدن صدای تیر، جان‌به‌لب شده‌ای و مرا تصور کرده‌ای که مثل احمد میان کوچه‌ها افتاده‌ام. می‌گویی ده بار آرزو را بغل کرده‌ای و از صاحب‌خانه خواسته‌ای بگذارد به جایی تلفن بزنی و دست‌آخر گوشی را سر جایش گذاشته‌ای و به خانه برگشته‌ای. می‌گویی چه روز تمام‌نشدنی و کُشنده‌ای بود. می‌گویی یاد روزهای بی‌پایان زندان افتاده‌ای؛ روزهای عرق‌ریزان در نشستن‌های اجباری میان حیاط زندان، روزهای اضطراب کشندهٔ تنهایی در سلول انفرادی، روزهای درد نامیرای کابل‌های وحشیانهٔ بازجوها، روزهای وحشت از دست‌های نانجیب کثیفی که نباید تو را لمس می‌کردند...
- دریا، قرار گذاشته بودیم آن روزها را به یاد نیاوریم. تو می‌دانی من از شنیدن خاطرات زندان تو چه زجری می‌کشم!
تو سکوت می‌کنی و به چشم‌هایم خیره می‌شوی؛ من به آرزو نگاه می‌کنم. او هم‌پای تو گریسته بی‌آنکه بداند برای چه گریه می‌کند. آرزو می‌دود و به پای من می‌چسبد.
باز هم صدای تیر... و صدای کلاغ.
دستم را می‌اندازم زیر بازویت و تو را می‌نشانم روی زمین. می‌روم سراغ تلویزیون و روشنش می‌کنم. باید چیزی بگویند. این لعنتی‌ها ما را جان‌به‌لب کردند. نمی‌شود که چنین خبر بزرگی را مخفی کرد.
آه... دریا، کاش زمان متوقف می‌شد! جای تیر کهنه می‌سوزد. تو با چشم‌های سرخت به تلویزیون زل می‌زنی. گوینده بعد از خواندن اطلاعیهٔ تمدید حکومت نظامی، اعلام می‌کند که آقای نخست‌وزیر تا دقایقی دیگر برای موضوع مهمی با مردم سخن خواهد گفت. 
اضطراب زمین‌گیرم می‌کند. دردی که تا کنون تجربه‌اش نکرده‌ام از منبع ناپیدایی درون سینه‌ام می‌خزد و نفسم را تنگ می‌کند.
بختیار کراواتی سیاه با خط‌هایی روشن بسته و سعی می‌کند خود را غمگین نشان دهد. بوی تند حادثه می‌پیچد. من یاد بوی زنندهٔ شکنجه‌گاه می‌افتم. مغزم یخ می‌کند؛ مثل لحظه‌ای پیش از بی‌هوشی؛ مثل لحظه‌ای که از شدت درد کرخت می‌شدم و سوز کابل‌ها را نمی‌فهمیدم.
- سلام به مردم ایران. من به عنوان نخست‌وزیر وظیفه دارم شما را در جریان رُخدادهای مهم سیاسی کشور بگذارم. شما صاحب واقعی این کشور هستید و طبیعی است که باید از تصمیمات مهم مطلع باشید. صبح امروز ما در دولت، میزبان آقای خمینی بودیم و با ایشان دربارهٔ شرایط کشور و شیوهٔ منطقی اصلاحات در ساختار سیاسی گفت‌وگوهایی داشتیم. آقای خمینی با روی باز و کاملاً منطقی، پیشنهادات ما را شنیدند و قول دادند که با دوستان خود شور کنند و در اسرع وقت نشست مجدد مشترکی برگزار کنند.

 کتاب ارتداد

کتاب آدینه313

آرنج بند

جوراب کوهنوردی

زانو بند

ساق بند

عینک کوهنوردی

کشاله بند

کلاه کوهنوردی

مچ بند

هد بند

قمقمه آب جنس سبک و با کیفیت  در پیچی

گرم

نا مشخص

تهران

من فروشنده ی لوازم تحریری تمشک هستم

لوازم تحریری تمشک

زن

فروشنده لوازم تحریری تمشک

عمومی

توربان عروس

توربان مجلسی

روسری باربری

روسری زمستانه

روسری مشکی

روسری ژاکارد

شال اشکی

شال سرمه ای

شال ویسکوز

روسری قواره کوچک

روسری لبنانی

هد بند زنانه

اشارپ قلاب بافی

پوشیه

توربان

دستمال سر

روسری ابریشم

روسری بافتنی

روسری پاییزه

روسری پلنگی

روسری پلیسه

روسری حریر

روسری ساتن

روسری قواره بزرگ

روسری کوتاه

روسری گلونی

روسری لمه

روسری مجلسی

روسری نخی

شال بافتنی

شال پاییزه

شال پلنگی

شال پلیسه

شال چروک

شال حریر

شال زمستانی

شال سه گوش

شال سه متری

شال طیفی

شال عربی

شال عروس

شال قلاب بافی

شال کشمیری

شال کنفی

شال لمه

شال لمه مشکی

شال مجلسی

شال مخمل

شال مشکی

شال موهر

شال نخی

شال هنرمندی

طلق روسری

کلاه حجاب

هد شال

شال نخی  پاییزه، نخی کجراه، قواره 75 *198 ، دور دوخت ، طرح ال وی، موجود در دو رنگ نارنجی کمرنگ، سبز ارتشی و مشکی ، نارنجی پر رنگ، طوسی و مشکی

شال نخی پاییزه طرح ال وی پارچه  کجراه قواره 75در 198

کرج

البرز

به ترتیب جدید ترین

شکوفا مد

اهواز

ملیحه شمیل زاده شوشتری

خانه و آشپزخانه

مد و پوشاک

مواد غذایی

آرایشی و بهداشتی

ابزارآلات و تجهیزات خودرو

فرهنگی، آموزشی و سرگرمی

کالای دیجیتال

ورزش و سفر

سلامت، درمان و طب

صنایع دستی

خدمات کسب و کار

همه

مدیریت غرفه

اطلاعیه‌ها

خرید‌ها

شبکه اجتماعی

چیزی که دریافت کردم با چیزی که سفارش دادم، نمی‌خونه

بسته‌ای که به دستم رسیده،‌ فاسد شده یا آسیب دیده

وزن یا تعداد محصولی که دریافت کردم، کمتر از مقدار سفارشمه

کیفیت محصولی که به دستم رسیده خیلی پایینه

پستچی، پیک یا... موقع تحویل بسته، درخواست پول کرد

از خرید منصرف شدم

متأسفانه بعضی از محصولات سفارشت رو غرفه‌دار نمی‌تونه تأمین کنه که در لیست زیر با عبارت «لغو‌شده» مشخص کردیم. در صورت تمایل شما به لغو سفارش در این مرحله، بلافاصله کل مبلغ پرداختی به کیف پولت بر‌می‌گرده.

سفارشت منتظر تأیید غرفه‌داره

تا پایان مهلت تأیید، [confirmedTime] مونده.

انصراف از درخواست لغو

شما روی این سفارش، درخواست لغو دادی که طی ساعات آینده تعیین تکلیف می‌شه.

غرفه‌دار مشغول آماده سازی سفارشته. [estimateTime] مونده تا ارسال.

مشاهده کیف پول

لغو سفارشت قطعی شد و مبلغ سفارش به کیف پولت برگشت.

غرفه‌دار مشغول آماده‌سازی سفارشته. با توجه به اینکه درخواستش برای ارسال با تأخیر رو پذیرفتی، [estimateTime] دیگه مونده تا ارسال.

با توجه به اینکه درخواست تأخیر غرفه‌دار رو نپذیرفتی، باید هر طور‌شده توی همون زمان قبلی ارسال کنه. در غیر این صورت سفارش لغو می‌شه، پول به شما برمی‌گرده و برای غرفه‌دار نمره منفی لحاظ می‌شه.

غرفه‌دار مشغول آماده‌سازی سفارشته. [estimateTime] مونده تا ارسال.

متأسفانه بعضی از محصولات سفارشت رو غرفه‌دار نمی‌تونه تأمین کنه که در لیست زیر با عبارت «لغو‌شده» مشخص کردیم.می‌تونی توضیحات غرفه‌دار رو ببینی.

مشاهده درخواست ارسال با تأخیر

غرفه‌دار این درخواست رو داره که سفارشت رو [delayTime] روز دیرتر برات بفرسته. از اینجا می‌تونی درخواستش رو ببینی و بهش پاسخ بدی.

[estimateTime] مونده تا زمان ارسال، ولی غرفه‌دار درخواست تأخیر داره

غرفه‌دار سفارشت رو ارسال کرده و باید تا حدود [deliveryTime] دیگه به دستت برسه. در صورت نیاز به هماهنگی، می‌تونی با غرفه‌دار گفت‌وگو کنی.

حداکثر تا 48 ساعت کاری بهت خبر می‌دیم. با غرفه‌دارت گفتگو کن، اینطوری معمولا مشکل زودتر حل میشه.

داریم مشکل نادرست بودن اطلاعات ارسال سفارشت رو پیگیری می‌کنیم.

حداکثر تا 72 ساعت کاری بهت خبر می‌دیم. با غرفه‌دارت گفتگو کن. اینطوری معمولا مشکل زودتر حل میشه.

داریم مشکل نرسیدن سفارشت رو پیگیری می‌کنیم.

حداکثر تا 72 ساعت کاری بهت خبر می ‌دیم. حتما با غرفه‌دارت گفتگو کن، اینطوری معمولا مشکل زودتر حل میشه.

با توجه به اینکه پیشنهاد غرفه‌دار رو نپذیرفتی، داریم مشکل رو پیگیری می‌کنیم.