این کتاب مشتمل بر زندگی نامه و خاطرات شهید سید مجتبی علمدار می باشد. سیدمجتبی در یازدهم دیماه سال 1345 در شهرستان ساری چشم به جهان گشود. در سن 17 سالگی به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان منجیل رفت و پس از چندی با مسئولیت گروهان سلمان از گردان مسلم به کردستان، اهواز و هفت‌تپه منتقل شد. سید با حضور در عملیات‌های کربلای 1، کربلای 5، کربلای 8 و 10، والفجر 8 والفجر 10 چندین بار مجروح شد. او در تاریخ 17. 4. 1366 ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر 25 کربلای ساری مشغول خدمت شد. در قسمتی از کتاب علمدار مطالعه می‌کنیم: سه سال از پیروزی انقلاب گذشته بود. مجتبی برای ادامه تحصیل به سراغ رشته‌های فنی رفت. سال 1361 در هنرستان شهید خیری مقدم در رشته اتومکانیک مشغول به تحصیل شد. از همان روزهای اولِ تحصیل تلاش کرد تا به جبهه اعزام شود. اما هر بار که مراجعه می‌کرد بی‌نتیجه بود. سن و سال مجتبی کم بود. برای همین موافقت نمی‌کردند. من در همان محله بخش هشت و در مسجد دهقان‌زاده با او آشنا شدم. جوانی پر شور و نشاط و بسیار دوست‌داشتنی بود. بعد از مدتی به همراه چند نفر از رفقا تصمیم گرفتیم برای اعزام به جبهه اقدام کنیم. یک روز بعد از ساعت آموزشی مدرسه، رفتیم محل اعزام نیرو و ثبت نام کردیم. البته به این راحتی‌ها نبود.