Name: اجاق گاز صفحه استیل در دو مدل m5و بوش ترموکوبل دار کیفیت عالی قیمت مناسب ارسال پس کرایه
Brand: کیفیت بالا ،قیمت ارزان،فروش بالا 💌
SKU: 12788876
Price: 32300000 IRR
Availability: InStock
Rating: 4 (1 reviews)

بانک سامان

آسان پرداخت

بانک پاسارگاد

بانک سداد

saman

هشدار! 
 لطفا به هیچ وجه اطلاعات خصوصی مثل اطلاعات هویتی، کد اعتبارسنجی، رمز، اطلاعات حساب و سایر اطلاعات محرمانه&zwnj;ت رو توی چت برای کسی ارسال نکن، حتی برای اعضای تیم باسلام!
 پرداخت پول سفارش در باسلام فقط از طریق سبد خرید و درگاه بانک انجام می&zwnj;شه. در صورت پرداخت بیرون از باسلام (مثلا کارت به کارت و...) پشتیبانی باسلام، تضمین رضایت و بازگشت پولت رو از دست می&zwnj;دی.
 اگر توی چت، رفتار نامناسب یا مشکوکی از کسی دیدی، حتما گزارش کن.

هشدار! 
 لطفا به هیچ وجه اطلاعات خصوصی مثل اطلاعات هویتی، کد اعتبارسنجی، رمز، اطلاعات حساب و سایر اطلاعات محرمانه‌ت رو توی چت برای کسی ارسال نکن، حتی برای اعضای تیم باسلام!
 پرداخت پول سفارش در باسلام فقط از طریق سبد خرید و درگاه بانک انجام می‌شه. در صورت پرداخت بیرون از باسلام (مثلا کارت به کارت و...) پشتیبانی باسلام، تضمین رضایت و بازگشت پولت رو از دست می‌دی.
 اگر توی چت، رفتار نامناسب یا مشکوکی از کسی دیدی، حتما گزارش کن.

سوالات متداول خود را از ربات باسلام بپرسید

ربات باسلام (آزمایشی)

ثبت درخواست متنی برای پشتیبانی

تیکت غرفه داران

پرسش های متداول

در روزهای کاری ساعت 9 الی 17 ، از طریق تماس تلفنی در ارتباط باشید

تماس

ایمیل

کدپستی

قم، پردیسان، بلوار امام صادق، بلوار مولوی، پارک علم‌و فناوری استان قم، ساختمان شهید فخری‌زاده، طبقه‌ی اول، شرکت توسعه و تدبیر جوامع سلام (باسلام)

آدرس

شماره شما برای غرفه‌دار این محصولات و «شرکت پست ایران» ارسال خواهد شد.

10 درصد تخفیف محصول تا سقف 15 هزار تومان

پیامی که به منظور هشدار نمایش داده می‌شود.

جمعی از اهالی بازار گزارش دادند که شما تخلف داشتی. برای همین دسترسی شما محدود شده. اگه فکر می‌کنی اشتباهی رخ داده، به پشتیبانی باسلام بگو تا برات درستش کنیم.

به این بخش دسترسی نداری

جدید‌ترین

به ترتیب بیشترین تخفیف

بیشترین تخفیف

به ترتیب پرفروش ترین محصولات

پرفروش‌ترین محصولات

به ترتیب کمترین زمان آماده سازی

کمترین زمان آماده‌سازی

به ترتیب بیشترین ستاره

بیشترین ستاره

پیشنهاد غرفه‌دار

چراغ اسپرت

چراغ جلو

چراغ جلو 206

چراغ جلو ام وی ام ۳۱۵

چراغ جلو پراید

چراغ جلو پژو

چراغ خطر

چراغ عقب پراید

چراغ عقب پژو

چراغ مه شکن

چیپ هدلایت

دی لایت

طلق چراغ

لامپ زنون

هدلایت

سلام
هدلایت پایه H4 دو کنتاک رنگ سفید 
بسته دو عددی 

مناسب برای خودرو هایی که نور پایین و بالا داخل یک کاسه چراغ هستند
ولامپ پایه اچ ۴ دو کنتاک درون کاسه آنها نصب می‌شود 
قابل نصب بر روی پراید معمولی نسیم صبا 131
ساینا
کوئیک
پژو 405-روآ
انواع وانت
پرادو قدیم 
ریو ورنا
شاهین 
رونیز 
سرانزا 
پاترول 
نیسان 
MVM x33 قدیم
ماتیز 
MVM 110 قدیم 
دوو - سیلو 
هایلوکس
L90 
ال نود 
مزدا 323 

و سایر خودرو ها

ارسال توسط غرفه‌دار

در دسترس

هدلایت دو کنتاک H4 رنگ سفید بسته 2 عددی

عددی

اصفهان

banners

highlights

notice

shelves

coupons

summary

city

video

channels

products

به ترتیب جدید ترین

پست پیشتاز

فعال

رضایت شما آرزوی قلبی ماست

کارلوکس اسپرت 1

مرد

کار لوکس اسپرت 1

عالی بودن باتشکر🌹🌹🌹

علی سلمان زاده

سیدمحمودشبیبی

بهنام

از پیگیری شما بزرگواران تشکر فراوان دارم.

مجید عباسی

ممنون از غرفه امتحانش نکردم امیدوارم خوب باشه

باقر منصوری

کاظم ایرندگانی

امیر حسین پوریامهر

محمد متین رضایی

میلاد ملکی

رتبه 7 غرفه‌های پرفروش

لامپ و چراغ خودرو

عمومی

خانم کارکوب: روایت زندگی مادران شهیدان کارکوب زاده
معرفی کتاب

«خانم کارکوب» مجموعه خاطرات خانم «زهرا کارکو» همسر رزمنده پاسدار «خداداد کارکوب زاده» و مادر سه شهید و دو جانباز است که با قلمی روان و توانا، خواننده را با حوادث و فراز و فرودهای بسیار و صبر و فداکاری یک مادر همراه می کند.
گزیده کتاب

خانم کارکوب زاده زنی است با قدی خمیده اما استوار، زنی که با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، همسر و پنج فرزند برومندش راهی جبهه های جنگ و دفاع از میهن می شوند و در دو سال اول جنگ، دو فرزندش به شهادت می رسند و در سال سوم نیز، خبر اسارت دو فرزند دیگرش را می شنود.

از آن پس سال ها چشم به راهشان می نشیند تا سرانجام با خبر آزادی یکی از آنان، نور امید به بازگشت پسر کوچکش نیز در دلش شعله می کشد. اما این انتظار به درازا می کشد و هرگز خبری از او نمی رسد...

کتاب خانم کارکوب *ارسال رایگان*

مغازه دار

قروه

کردستان

main_products

پست سفارشی

پیک موتوری

غیرفعال

ارائه محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با ارسال رایگان

ارسال رایگان برای خرید بالاتراز چهل هزار تومان

هزینه ارسال زیر سی هزار، فقط 6000 ت

دیجی کتاب

همدان

جمیل خادمی

خانه و آشپزخانه

مد و پوشاک

مواد غذایی

آرایشی و بهداشتی

ابزارآلات و تجهیزات خودرو

فرهنگی، آموزشی و سرگرمی

کالای دیجیتال

ورزش و سفر

سلامت، درمان و طب

صنایع دستی

خدمات کسب و کار

طلا

کتاب های مذهبی

خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده به قلم رضیه غبیشی است.

درباره کتاب خانم کارکوب

در این کتاب زهرا کارکوب از دوران کودکی و نوجوانی، ازدواج، حال و هوای خود و زندگی اش در دوران انقلاب و جنگ، شهادت فرزندانش و درد و رنج هایی که متحمل شده بود و دیدارش با رهبر می گوید.

نویسنده برای تدوین این کتاب از محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانبازش، حمید پسر جانباز دیگرش، دخترش رؤیا برای بخشی از خاطرات زندگی‌اش، و از جانباز آزاده احمد پاکدامن، هم‌رزم منصور فرزند کوچک و مفقودش، کمک گرفته است.

جملاتی از کتاب خانم کارکوب
آفتاب زده بود که به‌همراه تمام فامیل به سوی غسال‌خانه‌ای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زنده‌ها خیلی سخت و طاقت‌فرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سخت‌تر از آن. هیچ‌کس شعله‌های آتشی که درونم را می‌سوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمی‌دید. فقط آه می‌کشیدم و چشم‌به‌راه بودم که یوسفم بیاید.

ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسال‌خانه بردند. بی‌تاب دیدارش بودم. زن‌ها شیون می‌کردند و مردها گریه. همه پشت در غسال‌خانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بی‌هیچ‌کلامی فقط نگاهش کردم. بدنم می‌لرزید. اشکم بی‌صدا پایین می‌آمد. نفس‌نفس می‌زدم. جلو رفتم و بی‌اختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمه‌باز بود. بدنش بوی عطر می‌داد.

شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دل‌تنگت می‌شه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش می‌کشیدم، نوازشش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. لبانم از گریه می‌لرزید. عزیزم به‌خواب رفته بود.

کتاب خانم کارکوب نوشته رضیه غبیشی روایت زندگی مادر شهیدان کارکوب زاده 

کتاب خوب من

رمان و داستان

خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده به قلم رضیه غبیشی است.

درباره کتاب خانم کارکوب

در این کتاب زهرا کارکوب از دوران کودکی و نوجوانی، ازدواج، حال و هوای خود و زندگی اش در دوران انقلاب و جنگ، شهادت فرزندانش و درد و رنج هایی که متحمل شده بود و دیدارش با رهبر می گوید.

نویسنده برای تدوین این کتاب از محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانبازش، حمید پسر جانباز دیگرش، دخترش رؤیا برای بخشی از خاطرات زندگی‌اش، و از جانباز آزاده احمد پاکدامن، هم‌رزم منصور فرزند کوچک و مفقودش، کمک گرفته است.

جملاتی از کتاب خانم کارکوب

آفتاب زده بود که به‌همراه تمام فامیل به سوی غسال‌خانه‌ای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زنده‌ها خیلی سخت و طاقت‌فرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سخت‌تر از آن. هیچ‌کس شعله‌های آتشی که درونم را می‌سوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمی‌دید. فقط آه می‌کشیدم و چشم‌به‌راه بودم که یوسفم بیاید.

ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسال‌خانه بردند. بی‌تاب دیدارش بودم. زن‌ها شیون می‌کردند و مردها گریه. همه پشت در غسال‌خانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بی‌هیچ‌کلامی فقط نگاهش کردم. بدنم می‌لرزید. اشکم بی‌صدا پایین می‌آمد. نفس‌نفس می‌زدم. جلو رفتم و بی‌اختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمه‌باز بود. بدنش بوی عطر می‌داد.

شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دل‌تنگت می‌شه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش می‌کشیدم، نوازشش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. لبانم از گریه می‌لرزید. عزیزم به‌خواب رفته بود.

کتاب  خانم کارکوب نشر شهید کاظمی

نویسنده رضیه غبیشی



کلبه ی دانایی

دفاع مقدس

کتاب خانم کارکوب روایت زندگی مادرشهیدان کارکوب زاده رضیه غبیشی

انتشارات کتاب ولایت

کتاب چاپی

کتاب خانم کارکوب (روایت زندگی مادر شهیدان کارکوب زاده) اثر رضیه غبیشی

کتاب مسیحا

«خانم کارکوب» مجموعه خاطرات خانم «زهرا کارکو» همسر رزمنده پاسدار «خداداد کارکوب زاده» و مادر سه شهید و دو جانباز است که با قلمی روان و توانا، خواننده را با حوادث و فراز و فرودهای بسیار و صبر و فداکاری یک مادر همراه می کند.

کتاب خانم کارکوب

فروشگاه کتاب سدید

خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده به قلم رضیه غبیشی است.  درباره کتاب خانم کارکوب  در این کتاب زهرا کارکوب از دوران کودکی و نوجوانی، ازدواج، حال و هوای خود و زندگی اش در دوران انقلاب و جنگ، شهادت فرزندانش و درد و رنج هایی که متحمل شده بود و دیدارش با رهبر می گوید.  نویسنده برای تدوین این کتاب از محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانبازش، حمید پسر جانباز دیگرش، دخترش رؤیا برای بخشی از خاطرات زندگی‌اش، و از جانباز آزاده احمد پاکدامن، هم‌رزم منصور فرزند کوچک و مفقودش، کمک گرفته است.  جملاتی از کتاب خانم کارکوب آفتاب زده بود که به‌همراه تمام فامیل به سوی غسال‌خانه‌ای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زنده‌ها خیلی سخت و طاقت‌فرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سخت‌تر از آن. هیچ‌کس شعله‌های آتشی که درونم را می‌سوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمی‌دید. فقط آه می‌کشیدم و چشم‌به‌راه بودم که یوسفم بیاید.  ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسال‌خانه بردند. بی‌تاب دیدارش بودم. زن‌ها شیون می‌کردند و مردها گریه. همه پشت در غسال‌خانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بی‌هیچ‌کلامی فقط نگاهش کردم. بدنم می‌لرزید. اشکم بی‌صدا پایین می‌آمد. نفس‌نفس می‌زدم. جلو رفتم و بی‌اختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمه‌باز بود. بدنش بوی عطر می‌داد.  شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دل‌تنگت می‌شه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش می‌کشیدم، نوازشش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. لبانم از گریه می‌لرزید. عزیزم به‌خواب رفته بود.

کتاب خانم کارکوب نوشته رضیه غبیشی روایت زندگی مادر شهیدان کارکوب زاده

غرفه فرهنگی کتاب رحیل

خانم کارکوب اثر رضیه غبیشی با تخفیف ویژه انتشارات شهید کاظمی

نوع جلد
شومیز

قطع
رقعی

تعداد صفحه ۲۳۸

موضوع
دفاع مقدس - جهاد - شهادت - اسلام - شهدا - مادران شهدا - مدافعان وطن

خانم کارکوب» مجموعه خاطرات خانم «زهرا کارکو» همسر رزمنده پاسدار «خداداد کارکوب زاده» و مادر سه شهید و دو جانباز است که با قلمی روان و توانا، خواننده را با حوادث و فراز و فرودهای بسیار و صبر و فداکاری یک مادر همراه می‌کند. خانم کارکوب زاده زنی است با قدی خمیده اما استوار، زنی که با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، همسر و پنج فرزند برومندش راهی جبهه های جنگ و دفاع از میهن می شوند و در دو سال اول جنگ، دو فرزندش به شهادت می رسند و در سال سوم نیز، خبر اسارت دو فرزند دیگرش را می شنود. از آن پس سال ها چشم به راهشان می نشیند تا سرانجام با خبر آزادی یکی از آنان، نور امید به بازگشت پسر کوچکش نیز در دلش شعله می کشد. اما این انتظار به درازا می کشد و هرگز خبری از او نمی رسد...

کتاب خانم کارکوب اثر رضیه غبیشی با تخفیف ویژه انتشارات شهید کاظمی

دیوارکتاب

روایتی مادرانه از غربت مادران شهدا

خاطرات زهرا کارکوب مادر سه شهید والامقام

زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده است که ماجرای پر فراز و نشیب روزهای زندگی او، باعث شده‌است تا رضیه غبیشی در کتاب پیش‌رو آن را برای شما روایت کند؛

روایتی که از زبان پسر جانبازش، محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانباز دیگرش، هم‌رزم منصور فرزند کوچک و مفقودالاثر اش احمد پاکدامن و دخترش رویا شنیده شده‌است تا لحظات زیستن این بانو از سالها پیش از انقلاب نا روزهای پس از جنگ، گردآوری و نگارش شود.

در بخشی از این اثر زیبای نشر شهید کاظمی می‌خوانیم:

((اثر شستن لباس‌ها و پتوهای آلوده به مواد شیمیایی رزمندگان، دچار بیماری پوستی شده بودم. به همین دلیل دکتر غدغن کرده بود که به آبادان بروم؛ اما با دلتنگی‌ام چه باید می‌کردم؟ گاهی دل به دریا می‌زدم و می‌رفتم تا چند روزی در میان خاطرات بچه‌هایم و خانه‌ای که ذره ذره بزرگ شدنشان را در آن دیده بودم، زندگی کنم. آنجا که خانهٔ محبت و خاطرات بود، خانه‌ای که بوی بچه‌هایم را درون فضایش حس می‌کردم، جایی که خاطرات ریزودرشت را در خود نگه داشته بود و حالا حمیده و شوهرش امیر در آن زندگی می‌کردند. وقتی هم می‌رفتم، خیلی زود از نبودن بچه‌ها، خلیل، جلیل، محمدرضا، منصور و... دلم می‌گرفت...))

کتاب خانم کارکوب خاطرات مادر سه شهید دفاع مقدس

دلتکانی

اجاق گاز

تنور خانگی

اجاق گاز تک شعله

اجاق گاز  صفحه استیل  در دو مدل m5و بوش ترموکوبل دار  کیفیت عالی قیمت مناسب ارسال پس کرایه 

کسب و کار خونگی

تبریز

آذربایجان شرقی

من الهه میرمحمدی هستم بچه آذربایجان شرقی .تبریز در حال حاضر ساکن اردبیل🙃

کیفیت بالا ،قیمت ارزان،فروش بالا 💌

خمارلو

زن

طاهره میرمحمدی (ارسال پس کرایه و‌لی با تخفیفه)