برخی محصولات این غرفه از انبار باسلام ارسال میشوند
پیام غرفهدار:از نشانه های عسل خوب اینه که وقتی 8 یا 9 ماه از برداشتش میگذره، کمکم باید از ته ظرف شکرک بزنه. شکرک عسل طبیعی ریزه و توی دهان آب میشه.عسلهایی که شکرک نمیزنن، اگر طبیعی باشن، حرارت دیدهاند.حرارت هم رنگ عسل رو تیرهتر میکنه و هم مشتری پسند میشه...
یکی از نشانه های عسل خوب اینه که اگر حدود 8 یا 9 ماه از برداشت از کندو بگذره کم کم باید از ته ظرف شکرک بزنه . و به قول قدیمی ها مثل دنبه میشه. اینها رو اقای سیدی داره میگه . از کندو دارهای قدیمی. از نشانه های دیگه ای که میگه اینه وقتی عسل رو مثلا با قاشق از ظرف برمیداری و بالا میاری باید وقتی شره میکه اونقدر نازک شه که قطع بشه . ولی نباید همین یکبار باشه . باید چند بار اتفاق بیوفته. انگشتش را نزدیکتر میبرد و زنبوری را نشان میدهد که درشتتر از دیگر زنبورهاست ولی نه خیلی بزرگتر. میگوید: «این ملکه است. هر چه فعالتر باشد زنبورها عسل بیشتری تولید میکنند» درِ کندوی دیگری را باز میکند، زنبورها پر همهمه دور و اطرافش را پر میکنند و ابری از زنبور تشکیل میشود. این زنبورها هر تازهواردی را میترسانند ولی او انگار نه انگار. با حوصله و دقت، ورقه موم را بیرون میکشد. زنبورهای باقیمانده را با مهربانی و با فرچهای مخصوص میتکاند. بعد ورقه موم و عسلآلود را به همکارش میدهد تا داخل پلاستیک بگذارد و کارش را با ورقه مومهای بعدی ادامه میدهد. از سختیهای کار تعریف میکند؛ از این که سودجوها برای تولید عسل بیشتر ولی تقلبی، چه قدر راه و روش دارند ولی گروه آنها برای تهیه عسل طبیعی، دشتها و کوهها را زیر پا میگذارند. او از هوش بالای زنبورها میگوید و خاطره روزی را که خرسی آمده بود و عسلهای یک کندو و زنبورهایش را با هم خورده بود. روزهای بعد وقتی میخواستند عسل یکی از کندوها را برداشت کنند، دیده بودند زنبورها نقش همان خرس را روی موم درآورده بودن! یعنی عسل را طوری در سلولهای ششضلعی جاسازی کرده بودند که نقش یک خرس دیده میشد. حالا آن ورقه موم در مغازه عسلفروشی آقای سیدی در سراب یادگاری نگهداری میشود. خم میشود و ورقه موم دیگری را بیرون میکشد و سلولهای ششضلعیاش را نشان میدهد. درست مثل پنجرههای خانهای که کسی پشت آن ایستاده باشد و به تو صبح به خیر بگوید. میگوید: «مومهایی که خود زنبور درست کرده باشد خانههای درشتتری دارد». ورقه موم به دست، کمرش را راست میکند. پشت سر، آسمان، آبی فیروزهای یکدست است با تکههای کوچک و پنبهای ابر، مثل رنگ بعضی از کندوها که دشت را پر کرده است. تا چشم کار میکند دشت پر از کندو و زنبور است. خورشید بالاتر آمده است و صدها کندوی دیگر مانده است تا عسلهایشان برداشت شود. صدها کندوی دیگر مانده ولی حوصله و صبر او هیچ کم نشده است. میخواهی برگردی و میدانی زنبوردار با همان دقتی که عسل اولین کندو را برداشت کرد، آخرین کندو را هم باز میکند. از پشت سلولهای ششضلعی موم به زنبورها صبح به خیر میگوید و فاصله عسل را تا سفره پربرکت ایرانی یک قدم کمتر میکند.
درباره یک زندگی
هیچ زنبوری نمیتواند از کندوی خودش به کندوی دیگر برود ولی میتواند کیلومترها سفر برود، روی هر گلی که دوست داشته باشد بنشیند و مزه هر شهدی را امتحان کند؛ مثل آدمی که هر کاری دلش بخواهد میتواند انجام دهد، به شرط این که همت کند و دل به دریا بزند. این آدم، میتواند به هر شغلی که دوست داشته باشد برسد. آقای سیدی، کارمند بانک کشاورزی بوده و در میان مشتریهای بانک، با زنبوردارها آشنا میشود و از آن جا که پدرزنش هم سالها کندو داشته است و خودش هم از دنیای زنبورداری بیخبر نبوده است، دلش هوای زنبورداری میکند. شاید زمانی که یکجانشینی پشت صندلیهای بانک را انتخاب میکرده، به فکرش نمیرسیده که روزی شغلی را انتخاب کند که بهار و تابستان کیلومترها جا به جا شود، از این دشت به آن دشت، از این صحرا به آن صحرا. تابستانها، در دشتهای سراب هستند و وقتی هوا سردتر میشود همکارانش زنبورها را به سمت دشتهای شمال در آستارا، انزلی و رامسر میبرند و آن قدر صبر میکنند تا زمستان بار و بندیلش را ببندد و برود. پا به پای بهار و عید برمیگردند و میآیند تا زنبورها شهد گلهای دشتهای کرج را هم امتحان کنند. هر چه قدر به تابستان نزدیک شوند، فاصلهشان با سراب کمتر میشود تا دوباره در تابستان سراب باشند. آقای سیدی 22 سال است که زنبوردار است و عسل تولید میکند. او در مغازه کوچکش در شهر کوچک سراب، نشسته است ولی عسلهای طبیعی در مغازهاش یادآور وسعت و بزرگی دشتهای سرسبز و پهناور ایران است.
درباره یک مکان
کندوهای عسل سبلان، در طول سال، در دشتهای سراب، انزلی، آستارا، کرج و میانه و... در گردش است.
ارزشش را دارد
[align=justify]هیچ کس در خاصیتهای بیشمار و بینظیر عسل شکی ندارد، بلکه همه دنبال عسلی هستند که طبیعیتر باشد و زنبورهایش آب شکر کمتری خورده باشد. زنبورهای عسل سبلان، تابستان و زمستان در دشتهای مختلف ایران، از روی گلی به گل دیگر پرواز میکنند، شهد گل و گیاههای مختلف را امتحان میکنند و عسلی طبیعی را در کندوهای چند طبقهشان تولید میکنند. ماندگاری بالا و فسادناپذیری عسلهای طبیعی از ویژگیهای برجسته این محصول است. آقای سیدی، در مغازهاش کنار عسلهای تازهای که برای فروش گذاشته، موم عسلهایی از بیست سال قبل را هم به یادگاری نگه داشته است.[/align]
سلام و درود
حالتون خوبه؟
می خواستم بدونم تغذیه زنبورهای عسلتون به چه شکلیه؟
طبیعی هست یا نه؟
آقای سیدی
14 شهریور 98
سلام و درود به شما
ممنونم که از غرفه ام دیدن کردید.
بله تغذیه زنبورهای ما از گلها و گیاهان دشت های اطراف سراب و سرعین هست
حیدر انصاری
31 مرداد 98
با سلام خدمت همکار گرامی خوشحال میشم از غرفه بنده بازدید کنید
https://basalam.com/heidargunner
بهروز رضایی
10 تیر 98
سلام داداش من به علت زخم معدم همیشه عسل طبیعی گلوکر زیر 3 میگیرم، ادعای عسل بدون شکر فقط ادعاست، تا ندی آزمایشگاه خودتونم تولید کنید نمیدونین ، ضمنا از خود ملکه زنبورام عسل طببعی با گلوگز 4 به پایین بگیری زیر 70 محاله، چون نمیصرفه، خواهشا مردمو فیلم نکنیم، اگه به این قیمت عسل طببعی داری من 50 کیلو میخرم، اما به شرط آزمایش، حضوری هم میام میبرم، لطفا جواب بدید چون مشتری ام، و خودمم کندو دارم
آقای سیدی
10 تیر 98
سلام.
من ادعایی روی شکر ندادن ندارم. این رو قبلا هم توضیح داده بودم .در مواقعی که گل و گیاه نباشه و یا دسترسی بهش کم باشه اولویتم اینه که به زنبور عسل بدم و اگر واقعا نمیشد شکر میدم.
پس تا بتونم شکر نمیدم و یا کم میدم.معمولا جواب ازمایشگاهها متفاوته . ولی به طور میانگین ساکاروز 5 یا 4 هست.
از نشانه های سلامتش هم رُست کردن عسلهامه.
اتفاقا پیر مردهای اهل محله که عموما مشکل معده هم دارن از اینها زیاد میبرن.
به هر حال میتونید امتحان کنید