فرآورده های گیاهی بهار سلامتی

تو طالع همه ی آدمها یه چیز مشترکه ، اونم عمره طولانیه!
کاش این روزا که روزای وعده و وعیده یه نفر وعده بده که دیگه لازم نیست کسی نگران سلامتی وطول عمرش باشه چون یه عده ای هستن که دارن سلامتی تجویز می کنن تا عدد طول عمرو بالا ببرن به همین راحتی !
حالا اینکه سلامتی ما به چه درد اونا می خوره بماند! چون قرار نیست موضوع رو بکشیم به فضائل انسانی و فلسفه ی اخلاق و اینجور چیزا بیایم به موضوع نزدیکتر بشیم واینجوری شروع کنیم ..«به نظر میاد قاتل اصلی ما آدما خودمون هستیم ...چرا چون این ماهستیم که با اختیار از بین دو گزینه ی مرگ و زندگی اولی رو انتخاب می کنیم _ البته باور این جمله به سبک زندگی ما آدمها بستگی داره - من نمی دونم آگاهی و تصور شما از طب سنتی چقدره و چیه و کلا از چه زمانی تو زندگیتون شکل گرفته و حتی نمی دونم این نحوه مداوارو قبول دارید و بهش معتقدید یا نه؟ اما می دونم که درباره اش خیلی چیزها شنیدید مثلا اینکه فلان داروی گیاهی تاثیر و قدرت مداواش از قوی ترین داروی شیمیایی خیلی بیشتره و یا برای یکبار هم که شده بعداز مصرف فلان داروی سنتی و یا روغن دارویی از تاثیرش شگفت زده شدید و به وجد اومدید !

بعضی از قفسه ها و کابینتهای آشپزخونه ها رو دیدید که پراز ادویه جات جورواجور و گیاهان و سبزیجات معطرن،وتوطعم دادن به غذاها معجزه می کنن.هان!🎁
دارچین ، آویشن ، نعناع ، رزماری ،تخم گشنیز ، زنجبیل وووو بله اینا همونایین که می تونن به روغنهای دارویی تبدیل بشن وتاثیرات شگفت انگیز رو به جا بذارن .

اون روزها در هاله ای از جوانی غرق بودم و پر بودم از رویا هایی که شبیه هیچ رویایی نبودند ، رویاهایم ضد درد بودن ضد همه ی افسردگیها و سرخوردگیهایی که روح آدم رو متلاطم می کند ... رویا هایم رنگا رنگ بودند ،معطر بودند ،معطر بودند به بوی خوش بابونه های وحشی ، به عطر نرگسها و بهار نارنجها ،به رایحه های دل انگیزی که آدم را عاشق طبیعت می کرد .. عاشق شمعدانی های قرمز ،گلهای زعفران ،گلپونه های سبز ، عاشق بنفشه های رنگی رقصنده درنسیم ، عاشق ختمی های سفید وگلهای سرخ ...عاشق زندگی!
آشنایی من و همسرم مثل بسیاری از داروها منشا گیاهی داشت و معجونی شد از احساس و عشق و آرامش زیر آسمان آبی خدا

همان سالی که از سکوی رشته کشاورزی ، باعشق روی شاخه ی طب سنتی پریدم و نیمه ی گمشده ام را پیدا کردم.حوالی سال 92بود ... هم فکر و هم شغل بودیمو شبیه و همراه هم
روزهای قشنگ و خاطره انگیزی بودند اون روزها ، یادش به خیر دمنوشهای عصرانه ای که در دور همی های دونفری و خانوادگی نوشیدیم و لذتش را به دیگران هم چشاندیم ، و توصیه ها و پیشنهادها و تجویزهای سنتی که به لطف خدا پایان بسیاری از دردها و بیماری ها شد برای دوستان و اقوام ، و اینها همه انگیزه ی خوشایندی شد برای هدفهای پیش رویمان ، با این نیت که برای سلامت جسم و روان دیگران ارزش قائل باشیم و نسبت به سلامت زندگی و آدمهای اطرافمان بی تفاوت نباشیم ، و به همین دلیل بود که چنگ زدیم به شاخه ای از عبادت ، عبادتی که بخاطرش خلق شدیم یعنی عشق به آفریده های خدا ، عشق به کارهای خیر ، مهرورزی ومهربانی ، عشق به دستگیری، گره گشایی ،سلامت بخشی و نشاط آفرینی ...
با هم که شدیم هدفهایمان را مرور کردیم کتاب خواندیم ، مطالعه کردیم ، فکر کردیم ، شاگردی کردیم ،یادداشت کردیم، دیدیم و بوییدیم ، نوشیدیم و تجربه اندوختیم تا سندی باشد برصحت تلاش وگفتار وعملکردمان!

در اصفهان نزدیک منزلمان کارگاهی زدیم و از همان ماههای ابتدایی مشغول به کار شدیم.
رفته رفته با انگیزه تلاش بیشتری کردیم و بر اساس عرضه و تقاضا تولیداتمان را بالا بردیم ،کار را گسترش دادیم و روز به روز به ایده ها و طرح های بهتری برای دستیابی به کیفیت برتر محصولاتمان رسیدیم وخدا را شکر که تا به امروز در سیری صعودی قله های موفقیت را فتح نموده ایم !

انشالله به یاری خدا و از دعای خیر شما دوستان در تولید و عرضه ی داروهای باکیفیت پیشرفت بیشتری خواهیم کرد.