چیزی که از نَنو در ذهن ما بود، یک تخت سفری و پارچهای بود که فقط به کار بزرگسالان میآید. ولی چیزی که در غرفه گهواره سنتی مهر، میدیدیم چیز دیگری بود. یک نَنو برای بچه. بهانه دید و بازدیدمان با یک تولیدکننده خانگی این بار همین گهواره جالب شد.
قصه کسب وکار آقای دیلمی آنقدر تازه و شنیدنی بود که ما فقط گوش شدیم. نزدیک عصر یکی از روزهای مهر ماه 1396بود و هوای خنک پاییز. آقای دیلمی به گرمی پذیرای ما بود و ما نشستیم پای قصه کسب و کارش.
فهرست:
فکر ساختن یک نَنو یا گهواره سنتی برای کودک
همه چیز سالها پیش شروع شده بود. شاید یکی دو نسل قبلتر. از زمانی که دست مادر یا پدری سالها قبل برای فرزند کوچک یک گهواره سنتی یا همان نَنو ساخته بود تا فرزند دلبندش در آن احساس راحتی کند. اما ماجرا برای آقای دیلمی وقتی جدی میشود که فرزند دومش به دنیا میآید.
برای بچه اول یکی از آشناها ننویی قدیمی آورده بود و آنها استفاده میکردند. نَنویی قدیمی که از گلیم دستبافت ساخته شده بود و به خاطر استحکامش به اندازه یکی ـ دو نسل کار کرده بود. حالا بابا و مامان برای بچه دوم هم نَنو میخواستند. ولی از کجا میشد پیدایش کرد؟ سیسمونیها نداشتند. جایی هم در شهرشان سراغ نداشتند برای کودک نَنو بسازد.
طراحی گهواره سنتی که هم راحت باشد، هم کودک هیچ وقت نیفتد!
آقای دیلمی کارمند است. ولی به روزمرگی زندگی کارمندی اکتفا نمیکند. تصمیم میگیرد خودش بسازد. با پارچه مقاوم برزنتی و علاوه بر آن روکش جاجیم. البته شروع این کار به این سادگی نیست؛ کلی تحقیق میخواهد. پیدا کردن چوب خوب و خراطیشده، پارچه باکیفیت و قیمت مناسب، اندازه مناسب برای راحتی و نیفتادن بچه و… کمی طول میکشد. ولی نتیجه کار راضی کننده است؛ یک گهواره سنتی با سر و شکل زیبا.
آیا نَنو از مد افتاده؟
به فکرش میرسد چرخه تولیدش را در همان خانه راه بیندازد. چوبهایش را از یک خراطی میگیرد. یک پارچه مناسب هم از نظر قیمت، شکل، استحکام و… پیدا میکند. چند تایی که میسازد به سیسمونیها سر میزند. ولی هیچ یک از سیسمونیها این نوع گهواره را نمیخواستند. به تهران و سیسمونیهای آنجا هم سری میزند. جوابشان تقریباً مثل هم است.
این نوع گهواره از مُد افتاده و کسی نمیخواهد. ولی آقای دیلمی ناامید نمیشود. یک کانال تلگرامی میزند و شروع به معرفی و تبلیغ کارش میکند. سفارشها شروع میشود و تولید ننو، آهسته ولی پیوسته شروع میشود. مشتریهای واقعی کمکم دارند پیدا میشوند و دایرهشان بزرگ و بزرگتر میشود.
آشنایی با باسلام
قصه آشناییاش با بازار باسلام از طریق یکی از مشتریهاست. مشتری خبر از بازاری اینترنتی میدهد که کسب و کارهای اصیل و سالم میتوانند در آنجا غرفه داشته باشند. غرفه ایجاد میشود و تصویر گهوارههایی که برای مشتریهای قبلیاش ساخته را در غرفهاش بارگذاری میکند.
سرمایه کوچک ولی در گردش
جالب اینجاست که با سرمایه کوچکی کار را راه انداخته؛ آنقدری که باید هزینه گهواره قبلی به دستش بیاید تا گهواره بعدی را بسازد. ولی با همین سرمایه کوچک کار را شروع کرده و ادامه میدهد. برای بستهبندیاش با چندین تولیدکننده کارتن ارتباط میگیرد ولی هیچ کس زیر دو هزار تا سفارش قبول نمیکند؛ چیزی که فعلاً به کارش نمیآید.
با این حال خسته نمیشود و پیگیریاش نتیجه میدهد و موفق میشود تعداد کمتری سفارش بدهد. حال گهوارههای سنتی و نَنویی که برای بچهها میسازد با یک بستهبندی مناسب به دست پدر و مادرهامیرسد؛ پدر و مادرهایی که میخواهند فرزندشان از همان کودکی فضایی متفاوت و گهوارهای اصیل را تجربه کنند.
خوبه
سلام و درود
با پیوند (لینک) آخر مطلب وارد بازار باسلام و غرفه فروش ننو شوید.