گردندراز دوستداشتنی
آن طرفِ در بزرگ آهنی، یک مزرعه جمع و جور و پر از موجودات گردندراز دوستداشتنی است. وارد که شدیم، شترمرغها از دور پیدا بودند. چند سگ کوچک از گوشهکنار واق واق میکردند و دوست داشتیم این موجود لنگدراز و گردندراز و دوستداشتنی را بهتر ببینیم. سی-چهل کیلومتری در جاده قدیم قم- تهران آمده بودیم. از کنار کلی مزرعه بزرگ و کوچک، گاوداری، مرغداری و… رد شده بودیم و بالاخره به مزرعه رسیدیم. اینجا یکی از مزرعههایی است که آقای لطیفی با آن همکاری میکند؛ مردی چهارشانه و خندان، متولد سال ۱۳۶۵.
میگوید: «اصالتم از رودبار و منجیل قزوین است؛ ولی در قم بزرگ شدهام». اولش از زنبور شروع شد. به کمک برادرش افتادند به کار عسل. البته در مقیاس خیلی کوچک و خیلی طول نکشید که با این موجود زنده رامنشدنی آشنا شد. با شترمرغ! هنوز هم خیلیها شترمرغ را خوب نمیشناسند؛ چه برسد به آن سالها. میگوید: «استادی که خودم پیشش آموزش دیدم، شترمرغ را از نزدیک ندیده بود!»
ولی حالا که خودش در جهاد، پرورش شترمرغ درس میدهد، چنان با شترمرغها اُخت شده که برایشان کولر هم روشن میکند!
-«شاید کسی دیگر نتواند این ادعا را بکند، ولی من تا حالا در جابهجایی شترمرغ هیچ تلفاتی نداشتهام؛ حتی یکی. جاهای مختلف جابهجا کردهام؛ مرز افغانستان، آوردهام قم؛ از هر جایی به جای دیگر، برای اینکه آسیبی بهشان نرسد ساعتها بیخوابی کشیدم، یکسره رانندگی کردم، کولر برایش زدم، و…»
شترمرغها در کل، موجوداتی دوستداشتنی هستند. بخصوص وقتی جوجه هستند بانمکند. از آدمها فرار نمیکنند و زود اخت میشوند. برای همین در نمایشگاههایی که برگزار میشود خیلیها بدشان نمیآید یک جوجه شترمرغ توی خانهشان داشته باشند. آقای لطیفی میگوید: «من ازشان میپرسم برای چی جوجه شترمرغ میخواهند؟ دنبال کار اقتصادی هستند با یکی دو تا؟ که بهشان میگویم این تعداد برای پروار شترمرغ صرفه اقتصادی ندارد. و اگر میخواهند برای دلخوشی توی خانهشان نگهداری کنند بهشان نمیفروشم؛ چون میدانم شترمرغها نیاز به فضای باز دارند. روزی دو سانتیمتر رشد میکنند و باید جایی باشد که بتوانند حرکت کنند».
در دو ضلع از مزرعه، شترمرغها پشت نردهها قدم میزدند؛ با آن پاهای درازشان! اصلاً این پاها به دردی هم میخورد؟
این پاهای دراز!
در کمتر از چند ثانیه، شترمرغ فاصله شست هفتاد متری را با سرعتی باورنکردنی میدود. در این جور مواقع اگر کسی روبه رویش باشد و شترمرغ لگدی حوالهاش کند فاتحهاش خوانده است! برای همین برداشتن تخم شترمرغ به این سادگیها نیست! یک عملیات دو نفره است. باید یکی سرشان را گرم کند و دیگری در چشمبرهمزدنی تخم را از معرکه دور کند.
اما آن روی سکه این پاهای قدرتمند، حساسترین قسمت بدن شترمرغ هم هست. البته استخوان ساقش به این سادگیها نمیشکند. خیلی محکم است. ولی استخوان بالای ساق، یعنی رانش، استخوانی توخالی است. و اگر آسیبی ببیند به این سادگیها شترمرغ جان سالم بدر نمیبرد.
مراقبیم که حساسیت شترمرغها را حساس برنینگیزیم. پارس یک سگ، صدای سوت یک قطار یا حتی پرواز یک حشره، ممکن است (نه همیشه! ممکن است) باعث رم دادن شترمرغ، این موجود بی نهایت حساس، شود. و بعد استرس در کل مزرعه منتشر میشود. یکیشان که بترسد، همهشان میترسد.
روغن شترمرغ
چه کسی فکرش را میکند در مغز استخوان این شترِ پرنده مادهای باشد که از آن روغن بگیرند؛ آن هم روغنی که بشود سود صنعت شترمرغ را در آن خلاصه کرد؟روغنی بسیار پرسود و درمانگر، ولی ناشناخته. وقتی آقای لطیفی این روغن را به عطاریها برد، عطارها با تردید به آن نگاه میکردند. راهکاری که آقای لطیفی داشت جالب است:
به اکثر عطاریهایی که در شهر بود هدیه بردم؛ روغن مغز استخوان شترمرغ! حالا که هدیه شد، دیگر نیازی به تبلیغ و توضیح درباره این روغن نبود، چون خود عطارها با اشتیاق از خاصیتهایش میپرسیدند.
البته فرآوری و استخراج روغن از مغز استخوان شترمرغ به این سادگیها نیست. روندی مشکل دارد که نیاز به ممارست و تخصص دارد. درباره سودآوری آن، آقای لطیفی میگوید: اگر سود صنعت شترمرغ را در روغنش خلاصه کنیم باز هم به صرفه است. همان حرفی که درباره پر شترمرغ میزند. این حرفها برای ما که فکر میکردیم فقط گوشت و تخم شترمرغ استفاده میشود، جالب و تازه بود.
از پر شترمرغ استفاده کن، بقیهاش را دور بریز!
جالب است بدانید: برای اولین بار که شترمرغ را اهلی کردند برای استفاده از پَر این حیوان بوده. در ایران هیچگونه استفاده از این پرها نمیشده و کاربردش محدود به تزیین کلاهخودهای نمایشی و تعزیهها بوده. آقای لطیفی با اطمینان میگوید: «اگر امکانات را مهیا کنیم و بتوانیم درست از پر شترمرغ استفاده کنیم، بقیه شترمرغ را هم دور بیندازیم باز سود دارد؛ این قدر پر شترمرغ کاربردی و خاص است».
الآن همه پر شترمرغ را دور میریزند. گردگیرهایی که آقای لطیفی ساخته است یک نمونه از این کاربردهای خاص است. گردگیرهایی دستساز که هر کدام به خاطر طیف متنوع رنگ پرها تک و منحصربفرد هستند.
همین حالا یک شغل دستوپا کن!
مرتضی لطیفی استادِ ساختن فرصتهای شغلی از نوع شترمرغی است. سالها کار و تجربه و تجارت و زندگی با این موجود رامنشدنی از او آدمی کارکشته و متبحر ساخته است. نژادهای مختلف را میشناسد؛ نیازهای بازار، راههای کسب درآمد و شیوههای مختلف سرمایهگذاری در این صنعت را میداند؛ و با کمترین سرمایه و از چیزهایی که به نظر بیشتر مردم هیچ کاربردی ندارد به سودآوری میرسد.
او میگوید: «سه نوع کلی از کسب و کار در این زمینه رایج است؛ پرورش مولد، پرواری و جوجهکشی. کسی که میخواهد جوجهکشی کند اگر پرورش مولد هم داشته باشد بهتر است. با این کار تا همیشه سال تخمهای آماده و نطفهدار در اختیار خواهد داشت. جوجه کشی را میشود در فضایی به اندازه یک اتاق دوازدهمتری هم انجام داد. یک اتاق که کف و دیوارش قابل شست و شو باشد و کولر گازی هم داشته باشد».
«با سرمایهای حدود ده میلیون تومان میشود شغلی راه انداخت که هزینههای یک خانواده را کاملاً تامین کند.»
وقتی تعجب ما را میبیند دوباره با تأکید میگوید: «همه حساب و کتابش را کردهام. جوانبش را هم سنجیدهام. کاری که هزینه یک خانواده معمولی و چند نفره را تأمین کند. البته به شرطی که در تأمین تخمهای آماده و نطفهدار دچار مشکل نشود».
از مزرعه که بیرون میآییم شترمرغها از پشت نردهها با نگاهشان بدرقهمان میکنند. از کنار مزرعهها و کارگاههای کوچک و دامداریها و مرغداریهای اطراف جاده رد میشویم و برمیگردیم.
به این فکر میکنیم که چقدر فرصت شغلی و کار وجود دارد، اگر کمی بهتر به اطرافمان نگاه بیندازیم.
[button href=”https://basalam.com/latifi” align=”center” target=”_blank”]فرآوردههای شترمرغ لطیفی[/button]
آفرین