همیشه دوست داشت، یک کسب و کار خانگی برای خودش دست و پا کند. علاقهمند بود در فضای گرم خانه، در کنار پیش برد نقشهای همسری و مادری کاری مختص خودش انجام دهد تا هم درآمد داشته باشد و هم سرگرمی.
«خانم منیره اقبالی» دانشآموخته رشتهی طراحی و دوختِ لباسعروس و لباس شب است، هنر در ذات او ریشه دارد و شاید همینهم موجب شده این روزها صاحب غرفهی «گالری کیف و گیوه هنر» باشد.
متن پیش رو حاصل گپو گفت ما با این بانوی کارآفرین است.
در جست و جوی کسب و کار خانگی!
دیگر همهی دوستان و اقوام خانم اقبالی میدانستند او دنبالِ کاری است مناسب منزل، بس که در حال تحقیق و بررسی موقعیتهای شغلی بود و به همه سپرده بود تا اگر کاری مناسب روحیات و شرایطش پیدا کردند خبرش کنند. سرانجام پیش از عید، مادر منیره خانم به او مژده میدهد:« برات کار پیدا کردم؛ گلدوزی روی گیوه!» خانم اقبالی با روی باز به استقبال این فرصت شغلی میرود و با آموزش یک روزه از طرف صاحبکار، کارش را آغاز میکند. او روی گیوههای سفید و مشکی و رنگی، گل میدوزد و سرشار از حس خوب خلق کردن به تماشای محصول نهایی مینشیند. اما با آغاز سال نو و فروکش کردن سفارشات عیدانه صاحبکار دیگر نیاز به همکار ندارد. دوره کوتاه کار کردن تمام شده و غم روی شانههای منیره خانم سنگینی میکند.
گلدوزی با چاشنی عشق
منیره خانم اما آدم ساختن است، او نمیخواهد دست روی دست بگذارد. دوختنِ گلهای رنگارنگ روی گیوههای اصیلِ ایرانی را دوست دارد، پس «یاعلی» میگوید و غم را کنار میزند. او حالا میخواهد خودش کارفرمای خودش باشد. شروع همیشه سخت است اما محال نه. خانم اقبالی ساکن اصفهان است پس با تلاشهای بسیار فروشنده مورداعتمادی در کرمانشاه پیدا میکند تا برایش گیوه اصیل و باکیفیت بفرستد، بعد نوبت بازاریابی و فروش است. منیره خانم میگوید:«من با عشق گلدوزی میکنم. دوست دارم مشتریانم، عشق من را دریافت کنند. حین دوختن فقط به این فکر میکنم که مشتری با دیدن نتیجه سفارشش کیف کند. گاها دوختن یک طرح شلوغ حدود پنج ساعت از من زمان میگیرد و به تبع درد گردن و کمر و دست به همراه دارد اما لذتی که پس از تماشای کار نهایی میبرم و رضایت مشتری پس از دریافت محصول هنگامی که از ظرافت دوخت تعریف میکند مرا مصر میکند تا کارم را با شوق بیشتری ادامه دهم.»
کارآفرینی و مادری
در کنار همهی شیرینیها، چالشهای کار هم کم نیست. منیره خانم سرمایه اولیه چندانی ندارد، به همین خاطر نمیتواند چندین رنگ و سایز گیوه را بخرد و انبار کند. او بعد از اینکه چندین سفارش گرفت، گیوهها را از کرمانشاه میخرد، تا بار به دست او برسد و گلدوزی شود، دو هفتهای زمان لازم است پس مشتری مدت زمان تقریبا زیادی را منتظر محصولش میماند و کمی هم کلافه میشود. از طرفی گاها سایز یا رنگ زمینه گیوهها مورد تایید مشتری نیست و مرجوع کردن کالایی که گلدوزی شده سخت است. مهمتر از همه با توجه به نوسانات قیمت گیوهها و نخ بافت کیف ونخ گلدوزی خانم اقبالی مجبور است هر یک الی دو ماه افزایش قیمت داشته باشد. با اینحال منیره خانم دست از تلاش بر نداشته است، او که به تازگی برای سومین بار مادر شده، سعی میکند در طی روز زمانی را برای پیشبرد کارش خالی کند، اما مسئولیتهای مادری سنگین است و همین موضوع سبب شده بانوی هنرمند دیگری به تیم اضافه شود. در حال حاضر یک بانوی ایرانی خوش ذوق برای غرفهی«گالری کیف و گیوه هنر» کیف میبافد و یک بانوی دیگر نیز همراه خانم اقبالی مشغول گلدوزی روی کیفها و گیوههاست.
میخوام رنگ گلهای گیوهم رو با مانتوم ست کنم
نقش و رنگ گلدوزیهای خانم اقبالی دل از همه میبرد اما او سلیقه مشکلپسند بانوان را خوب میشناسد به همین خاطر امکان «شخصیسازی» محصول را برای مشتریانش در نظر گرفته است. بارها پیش آمده که خانم اقبالی طرحی که از سوی مشتری به او ارائه شده را روی گیوه نقش زده است. یا رنگ گلها را با توجه به خواست مشتری دوخته تا با روسری و کیف مورد نظر مشتری هماهنگ باشد.او میگوید:«بارها بوده که حین سفارش محصول مشتری عکس مانتو یا روسریاش را برایم ارسال کرده تا رنگ گلهای گیوه را مطالبق با آن اجرا کنم. من مشکلی با این نوع سفارش ندارم و خوشحال میشوم مطالبق نظر مشتری کار انجام دهم. چندین موردی که تا به امروز اجرا کردهام، شکر خدا مورد پسند واقع شده است.»
پاپوش ایرانی با کمترین سود و بالاترین کیفیت
نکته جالب توجه در مورد غرفهی «گالری کیف و گیوه هنر» این است که ما در این غرفه فقط با هنر دست خانم اقبالی رو به رو نیستیم. رویهی گیوههای ارائه شده در این غرفه هنر دست بانوان پرتلاش کرمانشاهست که توسط گونهای سوزن که آنرا «جوالدوز» میخوانند بافته میشود. این رویهها بعد از بافته شدن در کارخانه به زیره مرغوب پرس میشود. گیوه داراي منفذهاي زيادي است كه تحت هيچ شرايطي پا درآن عرق نمي كند، وزن آن سبك است و دراثر پياده روي و راهپيمايي طولاني پاها احساس خستگي نميكنند، با این حال آن طور که باید ارزش آن شناخته نشده و گاها مورد کم لطفی قرار میگیرد. خانم اقبالی میگوید:«من با کمترین سود محصولم را ارائه میکنم تا مخاطبان بیشتری به سراغش بیایند. من خودم را جای مشتری میگذارم و سعی میکنم محصول باکیفیت با قیمت مناسب ارائه کنم.» حالا همهی عشق و هنر خانم اقبالی خلاصه شده در این جمله که در معرفی غرفهاش نوشته است:«دوختن گلهای بهاری دلمان بر پاپوشهای قدیمی، رنگ تازه به آنها داد و به قشنگی بهار شدند. امیدوارم که چاشنی محبت و عشقمان نمک گیرتان کند.»