معرفی رمان آوازهای روسی، یک قصه عاشقانه


1,574

باسلام- basalam- رمان آوازهای روسی

این روزها نام رمان آوازهای روسی زیاد شنیده می‌شود. بخصوص که در یازدهمین دوره جایزه جلال از این اثر تقدیر شد. نویسنده این کتاب احمد مدقق است که کتابش را در بازار باسلام هم عرضه می‌کند. در چند خط زیر، معرفی کوتاهی از این رمان و حال و هوای آن را نوشته‌ایم.

فرقی نمی‌کند با ادبیات داستانی افغانستان مواجهه ای داشته باشید و یا خیر. رمان آوازهای روسی به قلم احمد مدقق  تجربه‌ی تازه‌ای از خواندن درباره‌ی قصه‌های افغانستان است. این رمان ۲۳۸ صفحه‌ای درباره جایی است که که سال‌هاست قصه‌هایش در دام کلیشه دست و پا می‌زند. رمان آوازهای روسی نه که از جنگ نگوید که می‌گوید، اما دست گذاشته است روی دوره‌ای از تاریخ که در عین نزدیکی کمتر از آن شنیده‌ایم.

خلاصه‌ای از رمان:

اسم شخصیت اصلی رمان یعقوب است. شخصیتی سرگردان که همچون تاریخ زندگی کشورش بیراهه‌های بسیاری را تجربه کرده است. رمانی که رنجی چند سویه را روایت می‌کند. از عشق هایی که ناکام می‌ماند. دوستی‌هایی که تباه می‌شود و امیدهایی که همواره یأس در چشمشان پیداست.

یعقوب با اینکه از سنت‌های جامعه می‌گریزد، در دانشگاه ادبیات می‌خواند و به  ایده‌های نو و اجتماعی  پناه می‌برد حتی به این ها هم پشت کرده سلاح به شانه می‌اندازد تا در میانه‌ی میدان مرد رزم شود، اما اضطراب وجودی و جای ناسور عشق در تمام کتاب پیداست و آن طور که باز به اول می‌آید بیهوده بودن تمام این تلاش ها و گریزها را نشان می‌دهد.

در این رمان دغدغه‌‌ای هستی شناختی گریبان یعقوب را می‌گیرد که انگار او همواره همان جاییست که بوده است. در قعر دره‌ای تنگ، در قریه‌ای به نام ورث در حالی که چشم به آسمان باریک بالای سرش دارد با خنجری بر پشت و گوش خوابانده است به باد که صدایی از معشوق برایش بیاورد.

باسلام- basalam- رمان آوازهای روسی

نثر خاص فارسی رمان آوازهای روسی

زبان فارسی در این کتاب نیز خود تجربه‌ی متفاوتی است از فارسی خواندن. نثری که کمی شاعرانه است و از هجمه‌ی آن همه ناملایماتی که در روایت جاری است می‌کاهد و کشف بعضی واژه‌ها حظ دیگری از خواندن ادبیات کشوری همزبان می‌تواند باشد.

نمونه‌ای از نثر این کتاب:

… بیا قصه کنیم. ما نان چاشت‌مان را در طعام‌خانه خورده‌ایم. رفته‌ایم سیگرت بعد از نان چاشت‌مان را بکشیم. من به شوخی بگویم سیگرت آمریکایی را با گوگرد روسی روشن کنیم. تو هم خنده کنی و …  حالا که دیگر نه سیگرتی مانده، نه گوگردی. بیا برگردیم به حیاط خانه‌تان. انیس‌گل و ماه‌گل کجا هستند؟ مرا یادشان می‌آید؟ هنوز هم انتظار مجله‌های رنگی را که خریده‌ام می‌کشند؟ من برایت از پل باغ عمومی مجله‌های چاپ ایران خریده‌ام و ترجمه‌ای تازه از رُمانی روسی. برای شما که کورس زبان روسی گذاشته‌اید باید وسوسه‌انگیز باشد. می‌گویی این هفته با خودت بیاور به جلسه….

آوازهای روسی توانست در یازدهمین دوره جایزه‌ی جلال‌آل‌احمد تقدیر شود و خواهد توانست امیدی بر نگاهی جدی‌تر به ادبیات افغانستان و تاریخی باشد که در انتظار روایت شدن است. اگر یک رمان‌خوان حرفه‌ای هستید و می‌خواهید اثری متفاوت بخوانید، خواندن رمان آوازهای روسی را توصیه می‌کنیم.

شنیدن بریده‌ای از رمان آوازهای روسی ??

خرید رمان آوازهای روسی از خود نویسنده با ارسال رایگان به سراسر ایران


به اشتراک بگذارید:

دیدگاه ها

guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x