بتول را از سالها پیش میشناسم و در ذهنم، نامش مترادف است با دختر عراقی آرامی که ظرافت از کارهایش میبارد و اهل فکر است، دختری که فارسی را خوب و روان حرف میزند. بتول، ایران به دنیا آمده و در ایران بالنده شده او در مهینمان درس خوانده، حوزه و دانشگاه را تجربه کرده و همیشه در تلاش بوده تا عضو مفیدی از جامعه باشد. بتول میگوید رفت و آمد دائمی به عراق ندارد و سالی یک یا دو بار برای زیارت همراه خانواده میروند به عراق اما من فکر میکنم ملیت و فرهنگ و آداب و رسوم کشورش چیزی نیست که جغرافیا بتواند کمرنگش کند.
نوروز ما، عیدالشجره است!
از بتول میپرسم:«اصلا شما چیزی به عنوان نوروز دارید؟» و او میخندد و جواب میدهد:«بله.» شاید برای شما هم جالب باشد اینکه بدانید مردمان کشورهای دیگر هم نوروز دارند و نوروز را جشن میگیرند. بتول توضیح میدهد:«در عراق به نوروز عید الشجره یا جشن درختان میگن و هرسال دولت عراق روز اول عیدالشجره رو تعطیل اعلام میکنه. توی بعضی از مناطق عراق هم جشن و تعطیلی سه تا یک هفته ادامه داره. خانوادههای عراقی برای این عید اهمیت قائل هستن، با نزدیک شدن به عیدالشجره بازارها پر میشن از کوزههای سرامیکی و رنگارنگ، شمعها، آجیل و کشمش مخلوط. مردم بیشتر لباسهای رنگ روشن میپوشن و غذاهای مخصوصی مثل زردا، بات و انواع شیرینی، پسته، بادام و دارچین تهیه میکنن. مادرها و مادربزرگ های عراقی به مناسبت اول بهار، سینی نوروزی توی خانه پهن میکنن، توی این سینیها دو کاهو، شیرینی، برنج و شیر و کنجد و شکر و حنا می ریزن و بخور دم میکنن. اونها برای نوروز زرده و البحت میپزن. زرده همون شله زرده و البحت شیربرنج. این دو خوراکی رو که تلفیق رنگ جذابی هم دارن در هر ظرف به طور مساوی تقسیم میکنن و ظرفها رو شب تا صبح روز 21 مارس که نوروز هست در محاصره شمع قرار میدن.غلاتی مثل گندم برشته و آجیل هم در سینی نوروز وجود داره.»
فهرست:
صدام مخالف عید نوروز در عراق
بتول معتقد است به خاطر اینکه سالیان طولانی در ایران زندگی کردهاند، نوروز را مثل ما ایرانیها جشن میگیرند و از سنتهای عیدالشجره دور است. من سرچ میکنم و میفهمم:« در زمان حکومت صدام حسین، با برگزاری آیینهای غیرملی نظیر جشن نوروز مخالفتهایی صورت میگرفت، اما با این وجود این مراسم هرساله در عراق برگزار میشد. پس از سقوط صدام و تأسیس نظام جدید، عید نوروز در این کشور مجدد مورد توجه قرارگرفت. گروهی از مردم به شهر مدائن سفر و از اماکن تاریخی این شهر در سال نو دیدن میکنند. برخی مردم نیز در مناطق جنوبی به دامان طبیعت میروند و آمدن بهار را جشن میگیرند.در کردستان عراق، عید نوروز از جایگاه ویژهای برخوردار است و مردم در این روز جشن و پایکوبی باشکوهی برگزار میکنند و به دید و بازدید یکدیگر میروند.»
از مسحراتی تا سوپ افطاری و داطلی
در ادامه گپ و گفت با بتول عبدالکریم، میرسیم به ماه مبارک رمضان و سنتهای این ماه دوستداشتنی و در کمال تعجب، بتول در مورد ماه مبارک اطلاعات خوبی دارد و با وجود زندگی در ایران سنتهای ماه رمضان عراق برایش پررنگ است. او میگوید:« توی عراق زمان سحری، یه نفر با طبل توی کوچهها راه میره و طبل میزنه و اشعاری میخونه و مردم رو بیدار میکنه. مسحراتی بهش میگن.» مسحراتی همان سحرخیزهای ما هستند و وجود آنها تبدیل به بخشی از تاریخ و فلوكلور مردم عراق شده است. بتول ادامه میدهد:«سحری رو معمولا غذای سبک و نونی میخورن. بعضیا نون و ماست. ارده + شیره خرما یا نهایتا کباب تابه ای. افطار هم عراقیها غذاهای کامل میخورن و سوپ رو حتما میخورن. بعضی عراقیا ایام دیگه سال وقتی سوپ میبینن میگن مگه الان ماه رمضانه؟! وقتی ما توی ایران مهمون دعوت میکنیم و مثلا ما به عنوان پیش غذا سوپ درست میکنیم و بهشون میگیم ما همیشه سوپ میخوریم تعجب میکنن چون سوپ پایه ثابت سفره افطاره. معمولا سوپ دال عدس درست میکنن، همون سوپی که ایام اربعین موکبها صبحونه پخش میکنن. دیگه غذاهای معمول عراق هم مثل مرغ / دلمه / خورش بامیه / خوش فاصولیه/ این چیزها هم هست. شیرینی هم بعد غذا حتما باید همراه چایی باشه. باقلوا مثلا. یه نوع بامیه که دراز هست توی عراق مرسومه، بهش میگن داطلی. اون خیلی طرفدار داره.» من این بامیههای دراز عراقی را توی خیابانهای قم دیدهام، نزدیک پاساژ الغدیر قم، همیشه یک مرد نشسته و بامیههای عراقی میفروشد، شیرین و چسبناک و لذیذ.
گرگیعان، سرور و شادباش برای تولد کریمترین امام
نیمه ماه مبارک رمضان، میلاد کریم اهلبیت است، میلاد امام حسن مجتبی علیهالسلام اولین نوه پیامبر اسلام. به مناسبت این تولد پربرکت، عراقیها مراسمی برگزار میکنند به نام «گرگیعان»، البته که این مراسم در جنوب کشور ما، در شهرهایی مثل شادگان و … هم برگزار میشود. بزرگان عرب میگویند که در زمان میلاد امام حسن مجتبی کودکان و مردم مدینه برای گرفتن هدیه و مژدگانی به مناسبت تولد اولین نوه پیامبر صلیالله به سمت خانه ایشان و خانه امام علی علیهالسلام رفتهاند و کلمه «قرهالعین یعنی نور چشم» را تکرار کردهاند، گرگیعان یا قرقیعان از همین عبارت گرفته شده است. بتول میگوید:«شب پونزدهم ماه مبارک، عراق پره از شیرینی، شکلات و خوراکیهایی که باب دل بچههاست. بعد از افطار، بچهها یعنی پسربچهها با دشداشه و دخترکها با پیراهن های بلند میرن به درِ خونهی همسایههاشون، و با خوندن شعرهای عربی این میلاد رو بهشون تبریک میگن. بچهها اکثرا کیسههای پارچهای دارن تا شکلات و شیرینی و خوراکیهایی که میگیرن رو داخلش قرار بدن.»
روز چهاردهم، ماه مبارک بزرگترهای عراق در تب و تابند تا برای بچهها شیرینی تهیه کنند، چون آنها میدادند به زودی مهمان کوچکی از راه خواهند رسید، مهمانهایی که میخوانند:« گرگیعان و گرگیعان … یخلی الرضعان (گرگیعان و گرگیعان، خدا فرزندان شیرخوارتان را نگه دارد) ماجینه یا ماجینه حل الکیس و انطینه ( آمدیم آمدیم، کیسه را بازکن و شیرینی بده) عبارتهایی است که کودکان پشت در خانهها سنگزنان و با صدای بلند میخوانند تا صاحبخانه متوجه حضورشان شود و به آنها شیرینی هدیه بدهد.»
چه رسم قشنگیست گرگیعان و چه خاطرهی خوبی برای بچهها با خود به همراه دارد.
عید اصلی ما، عیدفطر است
عید فطر برای ما ایرانیها عید بزرگ و عزیزیست اما برای مردم عراق، عید یعنی عید اصلی عید فطر است و بس. بتول میگوید:«چیزی که الان خیلی در عراق پررنگه، عید فطره. بزرگترین و مهمترین عید مردم ماست. کلا توی عراق اگر کلمه عید بدون هیچ پسوند استفاده بشه به معنی عید فطر هست، یا عید قربان که با قرینه زمانی معلوم میشه کدوم مد نظره. همونجور که تو ایران اگر مثلا بگیم من بعد از عید میام، معلومه منظور عید نوروزه. مردم از چند روز قبل از عید فطر، خودشون رو آماده میکنن. روزهای قبل از عید فطر، بازار فروش شیرینی و عطر و بخور و لباس نو خیلی شلوغه. دو سه روز قبل از عید خونهها و … تمیز میکنن. توی روز عید فطر، همه نو نوار میشن و لباسهای نو میپوشن، عید دیدنی هم میرن، بعد از اینه میرن نمازعید، دید و بازدیدها شروع میشه. دیدن همدیگه میرن و مثلا برای ناهار دور هم جمع میشن. چند روز هم تعطیله و اینجور نیست که عید یه روز باشه و تموم بشه، گاهی گروههایی از مردم عرب با یزله و پایکوبی – همراه با تیراندازی هوایی – میرن عید دیدنی بزرگهای خانواده و عشیره.»
یادم میرود پیش غرفهای در باسلام که تولیدی لباس مردانه بود در شادگان و میگفت:«بیشترین سفارشهای ما برای عید فطره، جوری که شبهای ماه مبارک تا صبح مشغول دوختیم.»
از اصالت تا فضای مجازی
آشنایی با فرهنگِ مردمی که خاطرات خوش زیارت کربلا و نجف، با همصحبتی و برخورد با آنها گره خورده برایم لذت بخش است، با خودم میگویم:«این همه سال با بتول دوست بودی، هیچی از آداب و رسومشون نپرسیدی؟» و خودم خجالت میکشم. بتول به عنوان حرف آخر میگوید:«جشن گرفتن و همه جا رو آذین بندی کردن و نماد فانوس و هلال ماه و این چیزا توی عراق نبوده… این چیزا تو سالهای اخیر داره نماد میشه و توی کشورها پخش میشه و ما در فضای مجازی ازش میشنوم، اما جزِ آداب و رسوم اصیل عراق نیست.»