با قایق کاغذی سفر کن! + معرفی ده سفرنامه‌ جذاب و خواندنی


444

۱. «دهکده خاک‌برسر» نوشته فائضه غفار حدادی

زبان‌نفهم بودن سخت است. اشتباه نکنید، جمله را درست به کار بردم! زبان‌نفهم بودن سخت است. آن هم وقتی بخواهید با همین نفهمیدن زبانِ دیگران، در کشوری غریب زندگی کنید و یک پسر بچه و یک نوزاد هم در راه داشته باشید! «دهکده خاک‌بر‌سر» حکایت مادری‌کردن و در اصل، زندگی‌کردن در یک کشور غریب است.

فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب «دهکده خاک‌برسر» کسی است که زندگی‌اش ناگهان در اوایل سال ۸۹ یک‌دفعه به شکلی زلزله‌وار تغییر می‌کند. فائضه‌خانم آن روزها از آن آدم‌هایی نبوده که به فکر رفتن از شهر و کشورش باشد. حتی به قول خودش برخلاف بقیه، از تهران و ایران خوشش می‌آمده و همینجا زندگی‌اش آرام بوده است. احساس خوشبختی هم می‌کرده.

اما همانطور که گفتم، در سال ۸۹ زندگی‌اش به مدت یک سال تغییر می‌کند. همسرش تصمیم می‌گیرد برای دوره‌ای یک ساله برود لوزان زندگی کند. تنها هم نمی‌رود. زار و زندگی‌اش را جمع می‌کند و به همراه خانم حدادی و یک بچه سه ساله به نام علیرضا و یک جنین که در شکم خانم حدادی است، راه می‌‌افتد.

طوری هم می‌گوید:«خانم بیا این دوره رو با هم بریم و برگردیم.» که به قول خود خانم غفار حدادی، انگار می‌خواهند بروند پارک سر کوچه بستنی بخورند و برگردند!

در این کتاب، شرح زندگی یک ساله این خانواده و چهار سفر اجباری‌شان را می‌خوانیم. داستان‌ها و سبک نوشتاری بامزه خانم غفار، در همان صفحه‌های اول به دل آدم می‌نشیند. انگار که تابستان است و صداوسیما دارد یک سریال خانوادگی طنز پخش می‌کند. ما هم با تخمه و هندوانه نشسته‌ایم پای تماشایش و با هر اتفاق قاه‌قاه می‌خندیم. البته که به دردسرهای یک مادر فرانسه‌ندان، نباید خندید و باید از زندگی‌اش درس گرفت، اما نمی‌شود جلوی خودمان را هم بگیریم.

توصیف دقیق خانم غفار از وضعیتش در لوزان و راهکارهای خلاقانه‌اش برای رفع دردسرهایش، شما را به این فکر می‌اندازد که آیا اصلا مهاجرت به آدمی مثل شما می‌سازد یا نه؟

این کتاب یکی از آن خواندنی‌های بایدی برای مهاجران است. بیشتر کتاب‌هایی که درباره مهاجرت یا زندگی کوتاه در کشوری خاص نوشته‌شده‌اند، از غم غربت و تنهایی می‌گویند؛ کتاب‌هایی که اصولا استاد ترساندن، به شک انداختن و افسرده‌کردن خوانندگان‌اند، کتاب‌هایی که موقع خواندن‌شان توی دلتان به نویسنده می‌گویید:«خب برگرد! مگه بهت پول می‌دن که توی کشور غریب بمونی!»

اما کتاب خانم غفار حدادی از این دست نوشته‌ها نیست. خیالتان راحت باشد. برعکس حالتان را خوب می‌کند و به شما اعتمادبه‌نفس و امیدواری هم می‌دهد.

«دهکده خاک بر سر» یکی از آن خواندنی‌های بایدی برای مهاجران است.

۲. «خوش‌شانس‌تر از همه بودیم» نوشته جورجیا هانتر

زندگی عادی‌تر از همیشه جریان دارد. خانواده کرک از آن یهودی‌های بدون حاشیه‌اند. همه سر میز نهارخوری نشسته‌اند و از غذایی که نچوما پخته‌ لذت می‌برند. دخترِ میلا، فیلیشیا، گریه می‌کند. میلا برای اینکه آرامش کند، او را به اتاق می‌برد. نچوما پشت سرش می‌رود و دلداری‌اش می‌دهد و به او می‌گوید که به زودی قلق کار دستش می‌آید و نگران نباشد. همه مادرهای تازه‌کار دردسرهای این چنینی دارند.

سل و نچوما به جز میلا، چهار فرزند دیگر هم دارند. گنک، پسر بزرگشان که وکیل است و چند وقتی می‌شود با هرتا ازدواج کرده. پسر دیگرشان ادی، ۲۵ سال دارد و در فرانسه زندگی می‌کند. مهندسی خوانده؛ اما پیانو می‌زند و دوست دارد شغل موزیسینی را ادامه بدهد. تقریبا یکسالی می‌شود که نچوما ادی را ندیده است و منتظر است عید فصیح شود تا ادی از فرانسه به رادوم (شهری در لهستان) برگردد. دلش برای ادی لک‌زده است و ماجراهای زیادی دارد تا برای او تعریف کند. نامه می‌فرستد؛ اما چند وقتی است که نامه‌ها، جوابی ندارند. نامه‌ای هم از ادی به خانه نمی‌رسد.

هالینا ۲۱ ساله است و قرار است با آدام ازدواج کند. جیکوب هم ۲۳ سال دارد و دلباخته بلا شده. خانواده کرک، محترم‌اند و تا حدی دستشان به دهنشان می‌رسد. خانه و شغل خوبی دارند. شکر خدا (!) بچه‌ها هم همگی دنبال شغل‌های آبرومندند و دردسر چندانی درست نمی‌کنند.

این صحنه‌ای است که در صفحه‌های اول کتاب «ما خوش‌شانس‌تر از همه بودیم» جلو چشمتان رژه می‌رود. یک خانواده آرام و بدون دردسر. اما در همین صفحه‌های اول هم نمی‌توانید از این آرامش لذت ببرید و خیال‌تان آسوده نیست. انگار یک چیزی آرامش این خانواده را تهدید می‌کند. با اینکه نمی‌دانید دقیقا چه چیزی، اما می‌توانید حسش کنید. یک فاجعه نزدیک است. فاجعه‌ای به نام هولوکاست.

هیولای هولوکاست بالاخره از راه می‌رسد. کرک‌ها تلاش می‌کنند در این جنگ زنده بمانند. مادری مجبور می‌شود دخترش را به دست یک غریبه بسپارد. شوهری مجبور می‌شود برای نجات جان خانواده‌اش، از یهودی‌بودن استعفا بدهد و مسیحی شود. مادر دیگری مجبور است در سرمای سیبری، صبح به صبح از شیرش روی پلک‌های یخ‌زده نوزاد پسرش بریزد تا باز شوند. چیزی که هیچ‌وقت از بین نمی‌رود، عشق است. چیزی که همیشه نجات‌دهنده است، عشق است. عشق به فرزند، عشق به مادر، عشق به همسر، عشق به وطن، عشق به مذهب.

«خوش‌شانس‌تر از همه بودیم» در واقع یک سفرنامه جنگ است. همه به اجبار در سفرند. بعضی‌ها از دنیای جنگ‌زده شهر فرار می‌کنند و بعضی‌های دیگر گاهی برای نجات‌دادن جان یک نفر از اعضای خانواده‌شان به شهر برمی‌گردند.

کتاب را خانم جورجیا هانتر نوشته‌ و خانم سارا حسینی معینی آن را ترجمه کرده. «خوش‌شانس‌تر از همه بودیم» نشان می‌دهد که چطور روح آدمی می‌تواند حتی در مواجهه با تاریک‌ترین لحظات قرن بیستم هم تاب بیاورد و همچنان جوان بماند. در سرتاسر این کتاب می‎خواهیم جواب این سوال را پیدا کنیم: آیا عشق می‌تواند یک خانواده را نجات بدهد؟

«خوش‌شانس‌تر از همه بودیم» نشان می‌دهد که چطور روح آدمی می‌تواند حتی در مواجهه با تاریک‌ترین لحظات قرن بیستم هم تاب بیاورد…

۳. «شنژن»، «سرزمین‌های مقدس»، «پیونگ‌یانگ» و «یانگون» اثر گی دولیل

گی دولیل، کارتونیست مشهور کانادایی‌، استاد طراحی شهرها و شخصیت‌های واقعی است. همین ویژگی، به همراه بامزه‌بودنش باعث شده تا مجموعه سفرنامه‌های مصور او در فهرست بهترین گرافیک‌ناول‌ها (رمان‌های گرافیکی) قرار بگیرند.

چهار سفرنامه «شنژن»، «سرزمین‌های مقدس»، «پیونگ یانگ» و «یانگون» در واقع کمیک‌هایی هستند که مخاطب آن‌ها بزرگسالانند. (بنابراین لطفا با شنیدن اسم کمیک الکی اخم نکنید که «این‌که مال بچه‌هاست!»)

در مورد نویسنده حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد: مثلا گویا روزگار همیشه آقای دولیل را به سمت کشورهای خاص می‌برد. ماجرایی که یک علت آن احتمالا شغل همسر آقای دولیل است که در سازمان پزشکان بدون مرز کار می‌کند. (سازمانی که به کشورهای درگیر جنگ یا کم‌برخوردار، کمک می‌کند.)

همین مسأله باعث شده خانواده دولیل، سر از کشورهای نه چندان توریستی در بیاورند. کشورهایی مانند فلسطین و برمه. بخش دیگری از سفرنامه‌های آقای دولیل را نیز سفرهایی تشکیل می‌دهد که بدون خانواده رفته‌ است. مانند سفر به چین و کره شمالی.

با اینکه مقصد‌ سفرهای دولیل از نظر سیاسی، موقعیت خاصی دارند، اما سفرنامه‌های او بیشتر روی جنبه زندگی روزمره مردم و خودش متمرکز است. آقای دولیل سعی می‌کند نگاه تازه و کمتر دیده‌‌شده‌ای را از این کشورها ارائه دهد. این کار را نیز، با نکته‌سنجی بسیار و ریزبینی‌های دقیق انجام می‌دهد.

مثلا به جای اینکه به صورت مستقیم به بسته‌بودن ذهن مردم کره شمالی اشاره کند، به یکی از افراد این کشور کتاب ۱۹۹۸ جرج اورول را هدیه می‌دهد. بعد در سفرنامه‌اش، به صورت استعاره‌گونه و طنزآمیزی به هول‌شدن آن فرد از گرفتن این هدیه اشاره می‌کند و …

در کنار سبک نوشتاری جذاب گی دولیل، طراحی‌های چشم‌گیر او نیز اهمیت زیادی در پرفروش‌شدن کتاب‌هایش دارند. طراحی‌های او آنچنان حرفه‌ای هستند که در پایان کتاب، به راحتی می‎توانید احساس کنید تمام ساختمان‌ها، مردم، مکان‌های دیدنی و حتی کوچه و پس‌کوچه‌های شهرها را با چشم خودتان دیده‌اید.

کتاب‌های گی دولیل سرشار از تصویرسازی‌های فوق‌العاده است.

۴. «استامبولی» نوشته منصور ضابطیان

ترکیه و به خصوص استانبول از آن مقصدهایی هستند که احتمالا هر توریستی برایش یک سفرنامه نوشته! به‌ همین خاطر شاید فکر کنید آقای ضابطیان، نویسنده کتاب استامبولی، هم چیز جدیدی برای نوشتن درباره استانبول ندارد. اما باید بگویم: سخت در اشتباهید!

سبک نوشتاری آقای ضابطیان و شیوه سفرهای او، با خیلی از سفرنامه‌ها و سفرهای دیگر فرق دارد. منصور ضابطیان به جای تمرکز روی مکان‌های دیدنی تکراری، به قصه آدم‌ها و داستان‌های کمتر شنیده‌شده پشت خیابان‎ها و ساختمان‌های معروف توجه می‌کند. و همین داستان‌هاست که «استامبولی» او را از بقیه سفرنامه‌ها متمایز می‌کند.

با این حساب در «استامبولی» نباید دنبال اطلاعات دقیق از مکان‌های توریستی بگردید، چون در این سفرنامه بیشتر با مکان‌هایی آشنا می‌شوید که زیر پوست ترکیه نفس می‌کشند؛ مکان‌هایی که احتمالا خیلی وقت است هیچکس سراغی از آن‌ها نگرفته است.

در «استامبولی» نباید دنبال اطلاعات دقیق از مکان‌های توریستی بگردید، چون در این سفرنامه بیشتر با مکان‌هایی آشنا می‌شوید که زیر پوست ترکیه نفس می‌کشند

۵. «سفرنامه برادران امیدوار» نوشته عیسی و عبدالله امیدوار

سفرنامه برادران امیدوار یکی از مهم‌ترین سفرنامه‌های فارسی است. از آن‌جایی که این کتاب نثر نسبتا سنگینی دارد، پیشنهاد می‌کنیم اگر در دنیای سفرنامه‌ها تازه‌کارید، فعلا سراغش نروید. بلکه زمانی آن را بخوانید که عاشق سفرنامه‌ها شد‌ه‌اید.

عبدالله و عیسی امیدوار، دو برادر پژوهشگر و مستند ساز ایرانی‌اند که در پاییز سال ۱۳۳۳ نخستین سفر حرفه‌ای خود را آغاز کردند. جالب است بدانید شعار برادران امیدوار در این سفر، «همه متفاوت و همه خویشاوند»بود. شعاری که البته بسیاری از افراد را در آن زمان به فکر فرو برد.

برادران امیدوار موتور سیکلت را به عنوان وسیله‌ سفرشان انتخاب کردند. چون به آن‌ها کمک می‌کرد در مناطق صعب‌العبور، به راحتی به سفرشان ادامه بدهند. با این حال، بعضی وقت‌ها خود همین موتور سیکلت‌ مانع ادامه‌دادن مسیر می‌شد.

امیدوارها سفرشان را از تماشای کشور افغانستان شروع کردند و سپس در طول هفت سال، سراغ هند، جنوب شرق آسیا، اقیانوسیه، اقیانوس آرام، آمریکای شمالی و جنوبی و اروپا رفتند. این دو برادر در این هفت سال به کشورها و شهرهایی سفر کردند که احتمالا اسم بعضی‌هایشان تا حالا حتی به گوشتان هم نخورده است!

برادران امیدوار هزینه سفر خود را از طریق مستندسازی، فیلم‌برداری و برگزاری نمایشگاه‌هایی با همین توشه‌هایی که در سفرهایشان جمع کرده بودند، تأمین می‌کردند. البته در بعضی مواقع هم مجبور می‌شدند کارهای یدی انجام بدهند. مثلا در آمریکا، برای درآوردن خرج سفر، چند وقتی را به عنوان کارگر معدن طلا مشغول بودند!

عبدالله و عیسی بعد از بازگشت به ایران، خود را برای مرحله دوم سفرهای‌شان آماده کردند. انگار حالا بعد از زیر پا گذاشتن تقریبا نیمی از جهان، نوبت به بخش اسرارآمیزتر این دنیای گرد رسیده بود: یعنی آفریقا! سفرهایی که برادران امیدوار آن را با ماشین ونی که از طرف دولت وقت، به آن‌ها هدیه داده شده بود، آغاز کردند.

بعد از خواندن شگفتانه برادران امیدوار، می‌توانید سری به موزه برادران امیدوار در کاخ سعد‌آباد هم بزنید. در این موزه، می‌توانید از مستندها، فیلم‌ها، مقالات، دست‌نوشته‌ها و حتی سوغاتی‌های این دو برادر دیدن کنید.

سفرنامه برادران امیدوار یکی از مهم‌ترین سفرنامه‌های فارسی است.

۶. «ویلت» نوشته شارلوت برونته

می‌خواهم یک شگفتانه برایتان رو کنم: یک سفرنامه خیالی در حال‌وهوای فرانسه، اما نه در فرانسه واقعی. بلکه در ویلت؛ شهری خیالی که زبان مردمانش فرانسوی است.

نویسنده این کتاب شارلوت برونته است. اگر اهل دنیای کتابخوانی باشید، احتمالا با این نام خیلی غریبه نیستید. بیشتر ما خواهران برونته را با کتاب‌هایی مثل«جین ایر» یا «بلندی‌های بادگیر» به یاد می‌آوریم. ولی ممکن است اسم «ویلت» را کمتر شنیده باشیم.

ویلت قصه دختری به نام لوسی است که از پس غم و غصه‌اش برنمی‌آید و به همین خاطر تصمیم می‌گیرد به یک شهر فرانسه‌زبان برود تا در آن‌جا، در یک مدرسه‌ دخترانه تدریس کند. با ورود لوسی به این شهر (ویلت) سرنوشت مهیج و عاطفی‌ او شروع می‌شود. (احتمالا می‌دانید که خواهران برونته، مخصوصا شارلوتشان، خیلی در حوره حقوق زنان و مشغول‌کردن آن‌ها به شغل مقدس معلمی فعال بوده‌اند.)

با خواندن این کتاب، احتمالا یاد جین ایر و حال‌و‌هوایش خواهید افتاد. با این تفاوت که این‌بار به شهری خیالی سفر می‌کنید و با مذهب، فرهنگ و جامعه این شهر آشنا خواهید شد. طرفداران سفرنامه‌های خیالی کم نیستند. اگر تا به حال خواندن این سفرنامه‌ها را امتحان نکرده‌اید، «ویلت» شروع خوبی است.

اگر تا به حال خواندن این سفرنامه‌ها را امتحان نکرده‌اید، «ویلت» شروع خوبی است.

۷. «تماشای شهر» نوشته علی‌اکبر شیروانی

با خواندن مجموعه «تماشای شهر» زمان را به عقب برمی‌گردانید تا فرنگ را از چشم مسافران قاجار ببینید. این مجموعه که حاصل تلاش‌های علی اکبر شیروانی است، توسط نشر اطراف منتشر شده است.

«تماشای شهر» شامل یادداشت‌ها و سفرنامه‌های مسافران قاجار در شهرهای بمبئی، پاریس، استانبول، لندن و سن‌پترزبورگ است. نکته خوب این سفرنامه‌های این است که آقای شیروانی تلاش کرده در آن‌ها تا حد امکان به متن اصلی وفادار بماند. تازه در انتهای کتاب هم معنای واژگان خاص و ناآشنای آن دوران را آورده است.

اگر از خواندن این پنج جلد لذت بردید، پیشنهاد ما این است که سراغ دو سفرنامه قاجاری دیگر به نام‌های «چادر کردیم رفتیم تماشا» و «خانم! وقت کوچ است» هم بروید. در این دو کتاب، این بار این بانوان قاجاری هستند که دنیا را از دریچه چشم‌هایشان توصیف می‌کنند.

تا یادم نرفته این را هم اضافه کنم که قرار است با خواندن مجموعه «تماشای شهر» حسابی بخندید! به خصوص در صحنه‌هایی که مربوط به پادشاهان قاجاری است. دیگر تصمیم با خودتان است!

با خواندن مجموعه «تماشای شهر» زمان را به عقب برمی‌گردانید تا فرنگ را از چشم مسافران قاجار ببینید.

۸. «سفر به سرزمین‌های غریب»، نوشته سونیا نمر

قمر دوست داشت شبیه اسمش زندگی کند. دلش می‌خواست دور زمین تاب بخورد. به هر گوشه و کناری سرک بکشد. عاقبت، همین کار را هم کرد. درست مثل اسمش زندگی کرد. تا جایی که توان داشت به سفر رفت. شهرهای مختلف را، از هند گرفته تا مصر و عربستان دید. با آدم‌های جدید آشنا شد و دوست‌های جدید پیدا کرد. آخر کنجکاوی قمر آن‌قدر زیاد بود که حتی یک لحظه او را راحت نمی‌گذاشت!

«سفر به سرزمین‌های غریب» قصه زندگی قمر است. ماجرا از یک روستای کوچک نفرین‌شده شروع می‌شود. از روستایی که پنجاه سال است هیچ دختری در آن به دنیا نیامده‌است. اما دست بر قضا، در کوه‌پایه همین روستا قهرمان قصه ما، یعنی قمر به دنیا می‌آید. همین روستای کوچک و مردم عجیب و غریبش هم هستند که باعث می‌شوند او سفرش را شروع کند.

بله می‌دانم. این سفرنامه هم مثل «ویلت» تخیلی است، اما دلم نیامد اسمش را در این فهرست ده‌گانه نیاورم. «سفر به سرزمین‌های غریب»که نوشته سونیا نمر است، شما را یاد داستان‌های سندباد و هزار و یک شب می‌اندازد، چون دقیقا به همان سبک نوشته شده و پر از اتفاقات عجیب و غریب و دور از ذهن است.

اگرچه نشر ادامه این کتاب را برای مخاطبین کودک و نوجوان چاپ کرده‌است؛ اما خواندن آن برای بزرگ‌ترهاهم خالی از لطف نیست. به خصوص برای دهه‌شصتی‌ها که با سندباد کلی خاطره دارند!

اگرچه نشر ادامه این کتاب را برای مخاطبین کودک و نوجوان چاپ کرده‌است؛ اما خواندن آن برای بزرگ‌ترهاهم خالی از لطف نیست.

۹. «چای سبز در پل سرخ»، نوشته سیدپیمان حقیقت‌طلب، محسن شهرابی‌ فراهانی و حسین شیرازی

سفرنامه‌هایی که از یک دغدغه‌ی مهم و اساسی سرچشمه می‌گیرند، همیشه برای من جذاب و ارزشمند بوده‌اند. «چای سبز در پل سرخ» هم یکی از این سفرنامه‌هاست. این کتاب در کنار توصیف شهرهای افغانستان، وضعیت مهاجران افغان را نیز به تصویر می‌کشد.

«چای سبز در پل سرخ» که نوشته سیدپیمان حقیقت‌طلب، محسن شهرابی‌فراهانی و حسین شیرازی است یک‌جور سفرنامه گروهی است. بعد از خواندن این کتاب تازه متوجه می‌شوید چه قدر بین تصور ما از مهاجران و آنچه واقعا در افغانستان دارد اتفاق می‌افتد، تفاوت وجود دارد و چرا تا افغانستان را نبینیم، درک درستی از فرهنگ و مردم آن نیز نخواهیم داشت.

«چای سبز در پل سرخ» به ما ثابت می‌کند افغانستان آن کشور ناامن و پرغباری نیست که در ذهن‌های ما نقش بسته است. البته ناگفته نماند که این سفر، قبل از حکومت رسمی دولت طالبان، نوشته شده است و در نتیجه این روزها، اوضاع این کشور خیلی فرق کرده است.

«چای سبز در پل سرخ» به ما ثابت می‌کند افغانستان آن کشور پرغباری نیست که در ذهنهای ما نقش بسته است.

۱۰. «لبخند بی‌لهجه» نوشته فیروزه دوما

بگذارید فهرست دهگانه سفرنامه‌ها را همان‌طور که با قصه مهاجرت شروع کردم، با قصه مهاجرت هم تمام کنم. لبخند بی‌لهجه را خانم فیروزه دوما (چه اسم عجیبی، نه؟) نوشته و آقای غلامرضا امامی آن را به فارسی برگردانده.

کتاب از دنیای غریبی می‌گوید که مهاجرها با آن مواجه می‌شوند؛ دنیایی که نه کاملا سفید است و نه کاملا سیاه. نه تماما ساده است و نه تماما پیچیده؛ دنیایی خاکستری که گاهی به تو آسان می‌گیرد و گاهی پدرت را در می‌آورد!

داستان کتاب از ۶ سالگی فیروزه‌خانم شروع می‌شود؛ از روزهایی که هنوز در آبادان زندگی می‌کند. فیروزه‌خانم بعد از مدتی مجبور می‌شود از خانه دوست‌داشتنی‌اش در آبادان مهاجرت کرده و به تهران بیاید. بعد هم از تهران هم می‌رود و این بار از آمریکا سر در می‌آورد. کتابش را نیز در همان‌جا، در سال ۲۰۰۸، منتشر می‌کند.

اگرچه بعضی از خوانندگان معتقدند لبخند بی‌لهجه صرفا یک کپی دیگر از کتاب اول خانم دوما، یعنی «عطر سنبل، عطر کاج» است و هیچ نکته‌ای تازه‌ای ندارد ولی شما کاری به این حرف‌ها نداشته باشید و با خیال راحت سراغ «لبخند بی‌لهجه» بروید. قول می‌دهم پشیمان نشوید!

کتاب از دنیای غریبی می‌گوید که مهاجرها با آن مواجه می‌شوند؛ دنیایی که نه کاملا سفید است و نه کاملا سیاه.


به اشتراک بگذارید:

دیدگاه ها

guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x