پیام غرفهدار:به خودمون و سلامتیمون اهمیت بدیم... هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست، و این نعمت جز با همراهی طبیعت بدست نمیاد، در همراهی با طبیعت میتونیم به گنج طبیعت برسیم و زیبایی جز بودن در نور الهی نیست... زیبا، پرنور، شاداب و سلامت باشین
تخفیف های غرفه دار
۱۰ هزار تومان تخفیف برای هزینه محصول
۵ هزار تومان تخفیف برای هزینه ارسال
اگه یکی دو سال پیش بهم میگفتن سال دیگه شروع میکنی به تولید محصولات بهداشتی آرایشی پوست و موی طبیعی، امکان نداشت نخندم بهش.... ولی این راه دقیقا وقتی جلوی پایم قرار گرفت، که من از همیشه سرم شلوغ تره... ولی نتونستم جلوی تولید یک محصول خوب و باکیفیت بایستم... شاید این رسالت من باشه... نمیدونم... ولی سعی میکنم به بهترین نحو انجامش بدم... خیلی ها بهم اعتماد کردن و تشویقم کردن، راهنماییم کردن و ایراد کارهایم رو گرفتن، گفتن یک یا علی بگو و شروع کن... منم یک یا علی گفتم و روی پاهام ایستادم... به امید رضایت خدا و بندگانش
درباره یک زندگی
از بچگی آرزو داشتم کارهایی بکنم که با طبیعت همخونی داره، همیشه فکرم استفاده از طبیعت تو زندگی روزمره بود، دبیرستان که رسیدم فکر میکردم پزشک شم به آرزوم میرسم، ولی خداروشکر نشدم، بازهم عاشق درسهای دانشگاهم بودم ولی چشمهام دنبال یک گمشده ی همیشگی بود... تا اینکه بعد از سفر مکه و درخواستم از خدا که یک راهی رو جلوی پام بزاره که من به علمی که دنبالشم برسم، خیلی اتفاقی به کلاسهای آموزشی طب مکمل دعوت شدم، همزمان با شروع ارشدم، کلاس های ماساژ و طب سنتی رو شروع کردم، بعد طب سوزنی و طب هندی و گیاه درمانی و ... هر روز هیجان انگیزتر بود برام... خودم رو توی این راه شادتر و مفیدتر میدیم، و لازم هم نبود بچه هام رو برای کار تنها بزارم و این با روحیه من بسیار سازگار بود. ارشدم رو که گرفتم، تمام وقتم رو صرف پیشرفت تو این راه کردم. و تصمیم گرفتم سالهای سال بخونم. چند سالی در خدمت استادم برای بیمارانشون داروی گیاهی درست میکردم تا بیشتر یاد بگیرم. عاشق ترکیب گیاهان و ساخت انواع روغنهای گیاهی بودم، ولی کار اصلیم درمان از طریق ماساژ و بادکش و طب سوزنی بود تا اینکه الحمدلله بچه سوم رو خدا بهم داد، منم فرصت رو مغتنم شمردم که بیشتر و بیشتر مطالعه کنم، و کارم رو سبک کنم. کلاسهای آموزشی ماساژ یومیهو و اصلاح ستون فقرات رو هنوزم میرم و عاشقشم... ولی خیلی اتفاقی وقتی برای مادرم کنار نرم کننده روزانه درست کرده بودم، چندنفر گفتن برای ماهم میشه درست کنی، و هرکس کیفیت و جذب بالای کرمها رو میدید درخواست میکرد، و میگفتن حیفه این کار رو عرضه نکنی. بنابراین به فکر افتادم کارم رو چه از نظر علمی و چه از نظر فروش ارتقا بدم، لذا یک مدت رفتم بیشتر از قبل خوندم، اطلاعاتم رو تکمیل کردم تا بتونم به هموطنهام محصولاتی طبیعی و بدون مواد شیمیایی، با کیفیت و تاثیری بی نظیر ارائه بدم.دوست دارم هربار محصولانم از دفعه پیش بهتر شده باشه. برای هر محصول ساعتها میخونم و با دوستان پزشکم مشورت میکنم، چرا که سلامتی بزرگترین هدیه خداست که باید قدرش رو بدونیم.
درباره یک مکان
سال نود و یک که شروع شد، هنوز سر در گم بودم، داشتم برا کنکور ارشد میخوندم، بعد سالها یکهو جور شد و به آرزوی بزرگم رسیدم و تونستم برم زیارت خونه خدا. بهم گفتن پنج تا آرزویت برآورده میشه لحظه چشم تو چشم شدن با خدا... منم دوست نداشتم کوپنهام بسوزه، همه دعاها رو کلی میکردم و پاس میدادم به عالم الغیب جهان... اون وسطها یک دعا کردم که خدایا من علم نافع میخوام، تو همون راهی که خودت میدونی... وقتی برگشتم و کنکور ارشدم رو دادم نفهمیدم چطور شد که این راه جلوم باز شد... امیدوارم واقعا خدا منو داره به صراط مستقیمش هدایت میکنه، که آرزویی جز این ندارم...