همین که وارد غرفه کاسه چوبی شان میشوی، این پیام توجهات را جلب میکند:« کلیه کارهای این غرفه بصورت تک نسخه ای و کاملا یونیک میباشد در صورت سفارش مجدد از هر کار تقریبا مشابه تصویر انجام میشود چه بسا زیباتر هم خواهد شد ولی دقیقا همان تصویر غیر ممکن است»
عبارت بالا کافیست تا مخاطبان غرفه «خانه هفت هنر» بدانند با محصول دست طرف هستند، یعنی وسایلی که تلفیق هنر است و خلاقیت و دستِ آدمی. خاص بودنِ محصولات این غرفه بیشتر از هرچیزی توجه آدم را جلب میکند، ظروفی چوبی، با شکل و شمایلی جدید و نو. آقای خوئینیها، خالق این ظروف و یک هنرمندِ قزوینیست که برایمان از کسب و کارش میگوید.
فهرست:
اولین کاسه چوبی را فروختم
سابقه هنر دوستی، در آقا بهروز به همین چند سال گذشته ختم نمیشود، بلکه برمیگردد به روزهای کودکی. به روزهای دوری که آقا بهروز فقط یک کودک بود، و عاشقِ معرق و منبت و مجسمهسازی و حتی موسیقی. با دیدن هر اثر هنری، دلِ آقا بهروز میلرزید و میل پیدا میکرد آن را یاد بگیرد، کم کم قد میکشید، بزرگ میشد و آرزوهایش پر و بال بیشتری پیدا میکرد.
او بعد از اینکه دیپلمش را گرفت در کارهای هنری بسیاری مشغول شد، اما خیلی اتفاقی به خلقِ کاسه چوبی رسید. او میگوید:«خیلی اتفاقی یه کاسه به دستگاه تراشکاری فلزی بستم و تراشیدم. نتیجه کار بد نبود، خانومم خیلی استقبال کرد، من هم خوشم اومده بود» اما اینجا نقطه شروع و حرکت نبود.
چند روز بعد آقا بهروز و همسرش مهمانی داشتند، یکی از اقوام آمده بود خانهشان که چشمش به کاسه چوبی افتاد، یک دل نه صد دل عاشقِ کاسه شد و پرسید:« میشه این رو به من بفروشید؟» آقا بهروز کاسهی که خود خلق کرده بود 25 هزار تومان فروخت و این شروع کارِ جدید بود، هنر«کاسه تراشی»
[post id=14802]
در کار کاسه تراشی، تنها نیستم
آقا بهروز هیچوقت به هیچ کلاس آموزشی نرفته، او میگوید همهی کارهای هنری را آتش به اختیار یاد گرفته است، خیلی خیلی خودجوش و دلی. از آقای خویئنیها میپرسم:«شما هیچوقت دنبال کارمندی نبودید؟ حقوق ثابت و…» میخندد و میگوید:«نه، حتی به فکرم خطور نکرد که برم و کارمند بشم. هیچوقت دنبالش نرفتم. البته من کار ام دی اف هم انجام میدادم اما در حال حاضر، یکساله که فقط خراطی میکنم»
آقا بهروز تنها نیست. در این مسیر پدر، برادر و برادرزادهاش همراهش هستند و باب آشنایی او با «باسلام» هم به برادرزادهاش برمیگردد. او میگوید:«اواخر سالِ 97 توی اینستاگرام صفحه زدیم. استقبال خوب بود، اما در حد لایک و کامنت، بعد برادرزادهام من رو باسلام آشنا کرد»
[product id=257668]
برای فروش کاسه ها به تهران می رفتم
پیدا کردن مشتری و بازار فروش، شاید سختترین قسمتِ تولید محصولات هنری و دستی باشد. آقای خویئنیها اما به لطف خدا توانسته در این مسیر پیشرفت خوبی داشته باشد:« کم کم تونستیم با چندتا از گالریها در شهرهای مختلف آشنا بشیم. الان هم همکاریم، هم دوست و هم رفت و آمد خانوادگی داریم. بالاخره هرکاری سختیهای خودش رو داره، برای کار ما هم این سختیها بوده، اما الحمدلله در حال پیشرفت هستیم. من یه مدت برای بازاریابی به تهران میرفتم، اما این روزها فقط از اینستاگرام و باسلام که نقش خوبی در معرفی کسب و کار من دارند استفاده میکنم»
می خواهم شرکت تولید کاسه های چوبی راه بیاندازم
به جان خریدن سختیهای خلق یک کاسه چوبی، نیاز به انگیزه دارد، آقای خوئینیها میگوید:«اولین انگیزه من برای پیشرفت در این کار تامین مالی بود، تا بتونم نیازهای خانواده و خودم رو برطرف کنم، بعد از او چون کار هنری بود و من عاشقانه این کار رو دوست داشتم برام سخت نبود، و مدام دنبال بهتر شدن و خلقِ اثر بهتر بودم. از طرفی خانوادهام به شدت پشتیبان من و مشوق من بودند»
[product id=72560]
همینطور که به طرحهای زیبای غرفه «خانه هفت هنر» نگاه میکنم و از ظرافت و چین و شکنهای کاسههای چوبی ذوق میکنم از آقای خویئنیها میخواهم از آرزویش بگوید:«آرزوی من اینه که شرکت تولیدی خودم رو را اندازی کنم. یه شرکت حرفه ای. در حال حاضر در مورد راه اندازی خط تولید کاسه ها به طور مکانیزه در حال مطالعه هستم»
از آنجایی که عرقیات در کشور به وفور یافت می شود اما عرقیات اصیل به معنای واقعی کلمه خالص هست
ممنون از غرفه دارانی که محصولات با کیفیت ارائه میکنند
از محصولات غذایی اصیل هم ویژه تشکر میکنم