کارآفرین شدن در یک‌قدمی توست…


1,483

entrepreneurship-is-near

قصه مریم صمدی، غرفه‌دار باسلام، به نظر قصه‌ای معمولی می‌رسد. ولی اگر به این فکر کنیم که یک آدم بیکار علاوه بر اینکه برای خودش شغل درست کرده، برای چهار نفر دیگر هم شغل ایجاد کرده، ماجرا جذاب‌تر از این حرف‌ها می‌شود. خود مریم می‌گوید: تنها کاری که من کردم…

گوشه‌ کوچکی از قصه کار و زندگی مریم صمدی را از زبان خودش بخوانید:


یک روز پاییزی در سال ۱۳۶۹ به دنیا آمدم. من آخرین فرزند و ته‌تغاری خانواده بودم. برای همین شاید آن موقع هیج کس فکرش را نمی‌کرد وارد کار تولید شوم و کارآفرینی کنم. ولی این اتفاق افتاد. وقتی رفتم دانشگاه رشته‌ام فن‌آوری اطلاعات بود. یک روز به صورت کاملاً اتفاقی و بدون اینکه برنامه‌ریزی قبلی داشته باشم به یک آموزشگاه رفتم و خیاطی یاد گرفتم.

به صورت تک‌دوزی کار خیاطی می‌کردم. اما می‌خواستم کارم را گسترش بدهم و تولید بیشتری کنم. یک وام اشتغال گرفتم و کارگاه کوچکی نزدیک خانه‌مان اجاره کردم. با بهترین دوستم شروع به کار کردم. تیراژ پایین و مزد کم… ولی پیگیری و ادامه کار و تلاش و زحمت‌هایمان نتیجه داد و الآن چهار نفر در کارگاه مشغول به کار هستند.

حالا هم مصمم هستم کارم را تا جایی پیش ببرم که خودم صاحب برند شوم و برند اختصاصی‌ام را روی تولیدات خودم درج کنم. من کار سختی نکردم؛ تنها خودم را باور کردم و ایجاد شغل کردم.



به اشتراک بگذارید:

دیدگاه ها

guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x