«رنگهای ویترای روی شیشه درخشانترند و سرزندهتر.» این را مریم شادیبخش صاحب غرفۀ گالری ویترای شهرزاد و سازندۀ تمام محصولات این غرفه میگوید.
شروع ماجرا
از دبیرستان علاقهمند به نقاشی و طراحی بوده اما زمانی که باید سرنوشت سالهای بعدش را با انتخاب رشته رقم میزده، به خاطر معدل خوبش خانواده اجازۀ رفتن به هنرستان را به او نمیدهند. در دانشگاه رشتۀ مدیریت جهانگردی میخواند و چند سال هم در یک آژانس هواپیمایی کار میکند. اما علاقهاش به هنر و نقاشی را هم همیشه همراه خود حمل میکند. میگوید در سالهای راهنماییاش دو سه سال به شکل مداوم کلاس نقاشی میرفته است. علاقهاش به نقاشی را پی میگیرد و کار در آژانس هواپیمایی را رها میکند و چند سالی هم معلم نقاشی و هنر یک دبیرستان دخترانه در تهران میشود. در همین روزها خودش کار با ویترای و نقاشی روی شیشه را هم یاد میگیرد. لوازم آن را میخرد و طرحها و نقشهای توی ذهنش را روی شیشه میکشد. اوایل طرحها را روی وسایل شیشهای خانه امتحان میکند و چند باری هم محصولاتش را به دوستان و آشنایان هدیه میدهد. کمکم اطرافیانش به او کار ویترای سفارش میدهند و برای خودش مشتریهایی پیدا میکند. میگوید آن قدر ترکیب شدن رنگهای درخشان ویترای روی شیشه برایش دلپذیر بود که نتوانست آن را رها کند و کار دیگری بکند. سفارشهایش به مرور بیشتر میشوند و کار در مدرسه را هم رها میکند و ایدۀ شکلگیری کسبوکارش از همین جاها شروع میشود.
جمعهبازار، اینستاگرام، باسلام
به مرور با صفحههایی در اینستاگرام آشنا میشود که نقاشیهایشان را برای فروش گذاشتهاند. صفحۀ مشخصی را برای کارهای ویترایش درست میکند و بعد از اینکه چندین سفارش میگیرد، در کارش جدیتر میشود. با جمعهبازار پارکینگ پروانۀ تهران آشنا میشود و در آنجا هم غرفهای میگیرد. جمعهها، صبح زود، با دستسازههایش از خانهشان در کرج راه میافتد تا بتواند در پارکینگ پروانه بساط کند. مشتریهای جمعهبازار بیشتر بودند و الان هم تعداد زیادی از مشتریهای فعلیاش او را از جمعهبازار میشناسند. خانم شادیبخش هم جمعهبازار و فروش حضوری را ترجیح میدهد. میگوید با مشتریها مستقیم ارتباط گرفتن بهتر است و خاطرات خوبی هم از جمعهبازار دارد. بعد از تعطیل شدن پارکینگ پروانه و آمدن کرونا، با مشتریهایش بیشتر از طریق دایرکت اینستاگرام یا باسلام در ارتباط است. باسلام را یکی از دوستانش به او معرفی میکند. غرفهای راه میاندازد و سفارشهای باسلام هم بهمرور شروع میشود.
کارگاه اجاره میکند و بیشتر کارهایش را همان جا انجام میدهد. در آنجا به چند نفری هم کار با ویترای آموزش میدهد. اما بهمرور هزینههای اجاره افزایش پیدا میکند و ناچار میشود که کارگاهش را تحویل دهد. حالا سه سال است که ازدواج کرده و با حمایت همسرش، توانسته است که یکی از اتاقهای خانهشان را تبدیل به کارگاه خانگی برای ساخت سفارشها کند. میگوید بیشتر محصولات را خودش درست میکند، اما بعضی وقتها یکی از دوستانش هم به کمکش میآید؛ معمولاً زمانی که تعداد سفارشها زیاد است یا سفارشهای پیچیدهتری مثل طراحی روی شیشههای کابینت یا پنجرهها میگیرند.
سرگرمی مهم
خانم شادیبخش حالا بیشتر روزش در کارگاه خانگیاش و در حال طراحی و نقاشی روی شیشههاست. گاهی یک آینه است، گاهی یک لیوان شیشهای، گاهی هم شیشۀ یک پنجره. طرحها اغلب طرحهای خودش هستند. بعضاً هم طرحهایی را در اینترنت جستوجو میکند و از آنها الهام میگیرد. نقاشی با ویترای روی شیشهها مهمترین سرگرمی و مهمترین کارش است. میگوید احساسش را به بازی رنگهای شفاف روی شیشه نمیتواند با کلمات توصیف کند. کمکم کیفیت کارها هم بالاتر رفته و طرحها زیباتر شدهاند و همین موضوع، تعداد سفارشها را هم بیشتر کرده است. میگوید مشتریها طرحها را دوست دارند. این را زمانهایی میفهمد که مشتریها محصول را برای هدیه به دیگران میخرند، اما خودشان برش میدارند و دوباره سفارش میدهند.