انرژی فروش جهیزیه، بالاست!
یکی از بزرگترین مشکلات من با غرفهدارهای باسلام این است:«حرف نزدن!» هرچقدر از من اصرار و توضیح که آقا و خانم غرفهدار بیا و با ما راحت باش و از بالا و پایین زندگیات بگو، از آرزوها و چالشها و شکستها فایده چندانی ندارد. در این میان اما غرفهدارهای همراه، دل مرا گرم میکنند و آقای قاسمعلی یکی از آنهاست. او با اینکه بسیار سرشلوغ است و از آمار فروش غرفهاش میتوان متوجهی حجم کارهایش شد، ولی هیچوقت به ما باسلامیها نه نمیگوید. آقای قاسمعلی اینبار برای ما از زندگیاش گفته و از حس و حال فروش جهیزیه!
فهرست:
از طلبگی تا حضور در بازار راه بسیار است
روزهایی که سخت درس میخواند برای قبولی در کنکور، هیچوقت فکر نمیکرد کسب و کار آیندهاش با فروش آنلاین لوازم خانه و آشپزخانه گره بخورد. اصلا خیلی از افرادی که میروند دنبال درس، خصوصا طلبگی به تنها چیزی که فکر نمیکنند بازار است و کاسبی. آنها آرزوهای بلند دارند و هدفشان موثر بودن است. اما از من میشنوید موثر بودن فقط به درس خواندن و داشتن ارشد و دکتری و سطح دو و سه نیست. آدم باید هر جا که هست، آنجا را مرکز جهان بداند و برای بهتر شدن اوضاع و احوال خودش، اطرافیان و پیرامونش تلاش کند؛ درست مثل آقای قاسمعلی. «حمیدرضا قاسمعلی» یک طلبهی پرتلاش است که این روزها غرفهی لوازم خانگی و آشپزخانه گلسرخ را مدیریت میکند. غرفهی که توانسته رضایت مشتریانش را هم از نظر کیفیت محصولات و هم قیمت جلب کند.
پرورش بوقلمون شکست خورد
زندگی پر است از فراز و نشیب. گاهی تلاش میکنیم برای رسیدن به جایگاهی و بعد دنیا ما را در مسیر دیگری قرار میدهد، مسیری که شاید در نگاه اول ناشناخته باشد و گاهی معنای شکست داشته باشد اما اگر برای بهبود اوضاع تلاش کنیم، همان مسیر مطلوبی که آرزویش را داشتیم. آقای قاسمعلی میگوید:«بعد از دیپلم، در سال 78 وارد دانشگاه شدم. رشته حقوق. بعد فارغالتحصیلی در سال 82 برای مدتی در بازار آزاد مشغول کارهای متفرقه شدم. اما کار مورد علاقه من نبود. تصمیم گرفتم وارد حوزه شوم و هنوز هم مشغول تحصیلم. با اینکه من متاهل بودم و سه فرزند داشتم اما دربند و درگیر مسائل مالی نبودیم. با همان شهریه سعی میکردیم زندگیمان را با قناعت پیش ببریم. تا اینکه کرونا وارد کشور شد. در ایام کرونا در و بحث طلبگی به خاطر پروتکلهای بهداشتی کمرنگ شد و فراغ بیشتری برای من و دیگر طلبهها پیش آمد. در آن ایام من تصمیم گرفتم کاری برای خودم دست و پا کنم، رفتم سراغ پرورش بوقلمون. اما موفق نشدم.»
تجربهی تلخ زمین خوردن، خیلی چیزها به همراه دارد. درسهای مهم و در عین حال احساسی همچون ناکارآمدی.همهمان بارها در زندگی شکست خوردهایم و امان از درد ایستادن با استخوانهای خردشدهی تازه جوش خورده!
سمت: مسئول فروش آنلاین
حالا نوبت این بود تا آقای قاسمعلی، یکبار دیگر کمر همت ببندد و از شکست تلاش کند برای موفقیت. اما او اینبار تصمیم میگیرد تا از ظرفیتهایی که در خانواده وجود دارد یاری بگیرید. نکتهی مهمی که خیلی اوقات مغفول میماند. یادمان میرود داراییهایمان را ببینیم، مثلا پدرکشاورزمان را، مادر هنرمندمان را، خواهر مهندسمان را یا برادرهایی که سالهاست در پخش لوازم خانگی فعالند. آقای قاسمعلی میگوید:«از آنجایی که برادرانم چندین سال بود در حوزه فروش لوازم خانگی فعالیت میکردند به من پیشنهاد کردند در حوزه فروش آنلاین محصولات وارد شوم. مدتی در اینستاگرام فعالیت میکردیم اما توفیق چندانی نداشتیم. تا اینکه دو سال و اندی پیش با باسلام آشنا شدیم وغرفه ایجاد کردیم. نکته جالب اینجا بود که در هفتههای اول چند سفارش داشتیم. همین موجب شد انگیزه بیشتری پیدا کنم و با تلاش بیشتری کار را ادامه بدهم. فروشگاه ما، بیش از دو هزار محصول دارد و ما به مرور محصولات را وارد سایت کردیم و با بهتر شدن اوضاع فروش نیروی کمکی هم گرفتیم، چه برای وارد کردن محصولات و اطلاعات و چه در قسمت بستهبندی.» در حال حاضر خود جناب قاسمعلی و چهار نفر دیگر به طور مستقیم در انجام کارهای غرفهی گل سرخ مشغولند. یک نفر در قسمت وارد کردن محصولات و تغییر قیمتها، یک نفر برای پاسخگویی به سوالات و دو نفر هم در قسمت بستهبندی و ارسال.
ربع قرن تجربه موفق گلسرخی
سابقهی فروش لوازم خانه و آشپزخانه در خانواده آقای قاسمعلی به 25 سال میرسد. آنها با تجربه بسیاری که نتیجهی تلاش و آزمون و خطاهای بسیار است، محصولات خود را هم به صورت جزیی میفروشند و هم به صورت عمده برای شهرهای دیگر ارسال میکنند. آقای قاسمعلی در مورد روند تهیه محصولات میگوید:«ما اکثر محصولات را از بنکدارهایی که در تهران هستند تهیه میکنیم.، مجموعه ما 20 الی 25 ساله با این بازار در ارتباط است. محصولاتی که خریداری میشود همیشه قیمت خوبی دارد چون از واسطه خرید نمیکنیم. دورانی محصولات را از چین وارد میکردیم اما نوسانات قیمت دلار و سختیها واردات مانع شد. البته در در حال حاضر محصولات داخلی در کیفیت رشد قابل توجهای داشتند و شرکتهای تولید کننده مدام در رقابتند تا بهترین کیفیت و کمترین قیمت را داشته باشند تا بتوانند با سایرین رقابت کنند و این کار را برای ما فروشندهها راحتتر کرده است. ما در غرفهمان مانند هر کار دیگری به دنبال گسترش و توسعه هستیم، با آوردن محصولات بیشتر، با کیفیت بهتر و قیمت پایینتر. دنبال بستهبندی بهتر و ارسال سریعتر از اهداف ماست تا رضایت مشتری را فراهم کنیم.»
این بسته شکستنیست!
من همیشه گمان میکردم برای خرید لوازم خانه باید رفت بازار، اجناس را از نزدیک دید، زیر و رو کرد، پسندید و خرید. اما تجربه خرید مشتریان غرفهی لوازم خانگی گل سرخ را که میخوانم متوجه میشوم میتوان این لوازم را به صورت آنلاین هم خرید. آقای قاسمعلی میگوید:« یکی از سختیهای شغل ما بستهبندی کردن و رسیدگی به محصولاتیست که آسیب دیده به دست مشتری رسیده است. ما نهایت سعی خود را به کار میگیریم تا بستهبندی محکم و امنی داشته باشیم اما گاها اداره پست توجهای در حمل ندارد و محصول آسیب دیده به دست مشتری میرسد. این برای ما ناراحت کننده است. انرژِمان را میگیرد. مشتری چندین روز چشم انتظار بوده و حالا محصول ناقص به دستش رسیده.اگر ضرر مالی را هم در نظر نگیریم حال بد مشتری، حال ما را هم بد میکند. شیرینی هم در کار ما زیاد است. وقتی فردی از نقطهای از کشور کالایی را از ما میخرد و تجربهی رضایت بخشش را ثبت میکند، یا از ما تشکر میکند انگیزهمان چند برابر میشود.» آقای قاسمعلی با اینکه در کسب و کار خود موفق عمل کرده، اما دل در گرو تحصیل دارد، او در تلاش است پس از ارتقای کسب و کارش با کمک گرفتن از نیروهای تازه نفس، فراغ بال بیشتری پیدا کند و فعالیتهای دلخواه دیگرش بپردازد.
موقع خرید جهیزیه فال نیک میزنند
در انتهای گفت و گو میرسیم به مبحث شیرین فروش جهیزیه که ناخودآگاه بوی عروسی و مزهی سیب و خیار میدهد. آقای قاسمعلی میگوید:«فروش جهیزیه برای هر کاسب و فروشندهای حس و حال دیگری دارد. دقیقتر بگویم انرژی و لذت بالایی دارد فروش جهیزیه. به خاطر تعداد و قیمت کالا هم نیست. حتی اگر یک قلم هم محصول بخرند باز خیلی انرژیش فرق دارد. چون زوج، با اقوام و بستگان و… با از پیش قرار گذاشتهاند و مشخص کردهاند در یک روز برای خرید بروند، آن هم با روحیه خوب، با آرزوهای خیر. این حال خوش به فروشنده منتقل میشود. من خودم به شخصه در چنین مواقعی برای مشتری با جان و دل توضیح میدهم و برای راهنماییشان حسابی وقت میگذارم. حتی اگر از من کالایی نخرند باز من سعی میکنم همراهیشان کنم، راهنمایی کنم.در موقع خرید جهیزیه همهی افرادی که برای خرید آمدهاند فال نیک میزنند، مثل مشتریهای روزمره نیستند، محصولی که انتخاب میکنند از ته دل دوست دارند و ایرادات بیجا نمیگیرند. من به یاد ندارم زوج یا اطرافیان زوجی برای خرید جهیزیه آمده باشند و با خاطرهی تلخ بیرون رفته باشند. مشتری جهزیه، قصد خرید دارد. گاهی اوقات افراد زیادی میآید و میرند و خرید نمیکنند، میآیند چرخی بزنند، قیمتی بگیرند و برگردند خانه. ولی مشتری جهیزیه آمده که محصول مورد نظرش را بخرد. همین باعث میشود فروشنده کم کاری نکند و خیلی خوب وقت بگذارد، توضیح بدهد.»
عروسی که با پدرشوهرش قهر بود!
آقای قاسمعلی در ادامه برایمان خاطرهای تعریف میکند شنیدنی، از رسمی میگوید که من از آن بیخبر بودهام و ایران پهناور است و رسمهای جالب و جذابش. او تعریف میکند:«قوم ترکمن در منطقه ما، یک رسمی دارند. عروس تا یکی دو سال از پدرشوهرش رو میگیرد. یعنی جایی که پدرشوهرش حضور داشته باشد چندان حاضر نمیشود، سعی میکند برخورد نداشته باشد و کلامی اگر بنا به ضرورت قرار است رد و بدل بشود، عروس چارقد ترکمنی را روی صورتش میکشد.
مدتی پیش یک آقا و خانمی که کامل مرد و کامل زن بودند با عروسشان برای خرید آمدند. ما اولش خیلی خوشحال شدیم و تحویل گرفتیم اما کمی که گذشت دیدیم عروس خانم با همه با روی باز صحبت میکند ولی وقتی به پدرشوهرش میرسد چارقدش را میکشد روی صورتش و رو برمیگرداند. من و فروشندهها از این رسم خبر نداشتیم. وقتی این حالتها را دیدیم با خودمون گفتیم با هم قهرند و مشکل دارند.
خودم خیلی دلچرکین شدم و ناراحت، با خودم گفتم اصلا وقتی با هم مشکل دارند چرا برای خرید آمدهاند. دلگیر بودم از این معامله و فروش کالایی که با دلخوری انجام میشد. همینطور ناراحت بودم که پدرشوهرشان آمد و از رسمشان گفت. گفت حس کردیم شما از این رسم ما گمان بد بردید و با هم پچپچ کردید. این رسم ماست و نشانه احترام است نه به معنای دلخوری و مشکل. با شنیدن این حرف خیالم جمع شد و ذوق به فروشگاه ما برگشت.»
بله، فروش جهیزیه در کنار کیف و ذوق، حاشیههای اینجوری هم دارد، اینجاست که باید گفت:«به حق رسمهای ندیده و نشنیده!»