از آقای لطیفی درمورد شترمرغهایش که میپرسیم، میگوید: یه جور خاصی نگاه میکنه. یعنی فقط باید آقای لطیفی باشید که کار با حیوانی که به قول خودش رامشدن در او معنا ندارد را دوست داشته باشید. البته که دوستیشان دوطرفه است و شترمرغ حاضر شده از ساق پایش هم مایه بگذارد. به این شکل که حالا روغن ساق پای شترمرغ غرفهی آقای لطیفی مشتری ثابت خودش را دارد. حتی پر شترمرغ را از هیچ به داستر(گردگیر) تبدیل کرده و خلاقیت را به اوج رساندهاند. آقای لطیفی از میزان توجهش به شترمرغها میگوید؛ اینکه حاضر شده شترمرغ را باد بزند تا گرمازده نشود. هرچند بیوفایی شترمرغهایش را هم یادآور میشود که اگر درِ مزرعه را باز کند، دریغ از یک جو معرفت؛ دو پا دارند، دوتای دیگر قرض میکنند و الفرار. آقای لطیفی میگوید در مزرعهاش سه نوع شترمرغ دارد؛ گردن آبی با قدرت جفتگیری بالا، گردن سفید با قدرت تخمگذاری بیشتر و اِمو با سه انگشت. آقای لطیفی حالا خودش مدرس پرورش شتر است درحالیکه اساتید خودش شتر به چشمِسر، ندیدهاند. کارش را با هدیه دادن محصولات و فرآوردههای شترمرغ به عطاریها و گفتن از فواید بالقوه و بالفعل آنها شروع کرده؛ اینکه چقدر فلان روغن تسکیندهنده است و فلان کرمِ تولیدی، لایهبردار. آقای لطیفی، مزرعه شترمرغها و کسبوکاری که زیر سایهی آن چندین نفر دیگر هم صاحب درآمد شدهاند، از رفقای قدیمی باسلاماند.
داستان کامل آقای لطیفی را در این لینکها هم
تجارتی پرسود با موجودی رامناشدنی!
دوست دارم تمام فرآوردههای شترمرغ را تولید کنم.
میتوانید بخوانید.
سلام آقای لطیفی انشاالله همیشه موفق باشند راستش خواستم کمک کنید مزرعه شترمرغ را درست کنم