مدتها بود که قصد داشتم برای دو قلوهای خواهرم، نیایش و ستایش، کادوی تولد تهیه کنم؛ چیزی که آنها دوست داشته باشند و هدیهای که بتواند یک دوقلوی دختر شانزدهساله را خوشحال کند. مشغلههای روزانه آنقدر هم به من فرصت نمیداد که به پاساژها و مغازههای موجود شهر سری بزنم. چیزی به تولد آنها نمانده بود و من باید انتخاب میکردم. خوشبختانه آن روز وقتی وارد بازار باسلام شدم، در بازارگردی کادوی مورد نظر را خودم را دیدم.
خرید اینترنتی کادو
در بین ۲ هزار و ۳۰۰ غرفه رنگ و وارنگ و متنوع بازار اینترنتی باسلام یکی از جاهایی که توجهم را جلب کرد غرفه گالری مهرومه بود که در این غرفه دستساختههای بانویی هنرمند از سرزمینم را به نمایش گذاشته بود؛ انواع ستهای زیبای رز، قاب میناتوری دختر، رومانتوهای حروفی، رومانتوییهای کلیدی، گردنبندهای گلدوزی، انواع زیورآلات دستساز درآنجا دیده می شد. آثار منحصر بودند و دیدنی؛ تولیداتی که حس زیباشناسانه مرا بر میانگیخت تا در این غرفه زیبا بایستم و کارهای دستساز غرفهدار را با دقت نگاه کنم.
فهرست:
درنهایت نیز کادوهایی را سفارش دادم؛ تنوع کارها انتخاب را برایم سخت کرده بود ولی درنهایت این من مشتری بودم که بر اساس سلیقه و توان مالی خودم خرید میکردم بیآنکه نگران باشم که مبادا فروشنده از این دقت و وسواسی که در انتخاب به خرج میدهم اذیت شود؛ چرا که هم به سود من بود و هم به سود فروشنده!
اینجا و در این غرفه درواقع دستدوزهایی از جنس آرامش بود؛ زیورآلاتی خاص و گلدوزی شده مخصوص خانمها. اینجا میشد تاریخ روزهای مهم زندگی را با خریدن هر کدام از آنها در قاب گلدوزی شده آنها ثبت کرد. در این غرفه مجموعهای پر از رنگ از دستدوزههای گلدوزیشده باعشق و آرامش بود که «خانم مهرناز فیروزگاه» خالق آنها بود. نمونهاش را جایی ندیده بودم که با این ظرافت و دقت کار شده باشد.
قصه کالای ایرانی
اما چه قصهای در پس این زیباییهای دستساز نهفته بود؟ مهرناز در ابتدا تدوینگر فیلم بوده و کارش را هم زیاد دوست داشته، اما همیشه یه حس غریبی داشت این که با خودش میگفت: «چطور کسی کارش را دوست دارد، اما فکر میکند واسه آن ساخته نشده است». خلاصه این که این بانوی قصه ما بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش و با همفکری همسر مهربانش به خودش این جسارت را میدهد که بعد از شش سال تدوینگری، تغییر شغل دهد و بیاد به راه گمشده خودش!
این زن هنرمند میگوید:
کار قبلیام هنری بود ولی سبک متفاوتی داشت؛ گمشده من هنری بود که فقط برای کسب درآمد نباشد بلکه روحم را نیز را جلا دهد. این شد که در نخهای رنگی غرق شدم و با عشق شروع کردم به دوخت زدن و شکل دادن به این نخهای پر از رنگ و الآن خوشحالم! ،خوشحال از اینکه جای خودم را پیدا کردم و تکه گمشده پازل زندگیام سرجایش نشسته است و من شادمانم از این اتفاق.
جالب است بدانید که این غرفهدار باسلامی تصمیم دارد به زودی با امید و کمک خدا دست به یک کار بزرگی بزند و آن کار بزرگ تأسیس یک کارگاه هنری «مهر و مه» است و به امید آن روز تلاشش را بیشتر میکند.
[button href=”https://www.aparat.com/video/video/listuser/username/basalam.ir/usercat/111870″ align=”center” target=”_blank”]قصه غرفهدارن باسلامی[/button]
داشتن یک گوشه دنج و رنگی
«مهرومه» که ترکیب اول اسم ایشان و همسرشان هست، مهرناز را به آینده بهتر دلگرم کرده و یک گوشه دنجی است که داشتنش یک روزی در ذهنش یک رؤیای شیرین بود. این رؤیا درذهن و روح مهرناز هنرمند قد کشید و بزرگ شد، آنقدر شیرین و بزرگ که به عینیت پیوست و حالا برای مهرناز دادشتن کارگاه هنری یک هدف بزرگ بود که برایش باید تلاش می کرد.
رؤیاها دستیافتنی میشوند اگر همت و تلاش ما از جنس خواستن باشد. بازار باسلام یک مقصد میانبر است برای دست یافتن به آنچه که تولیدکنندگان وطنی میخواهند. بیتردید این بانوی هنرمند یکی از صدها تولیدکننده داخلی است که حالا دلش گرم حضور من و تو در این بازار است.
بین ما و بازار باسلام فاصلهای نیست!
بین ما و باسلام و دستیافتن به رؤیاهایمان تنها یک فاصله وجود دارد و آن صحفه شیشهای گوشی موبایل یا لپتاپ ماست که با لمس آنها میتوانیم در بازار پر تنوع آن به انتخاب، خرید و سفارش بپرداریم. آری، زندگی همین است ، زندگی ما تشکیل شده از این مجموعههای زیبای کوچک دستیافتنی که انسانهایی با فکرهایی زیباتر آن را خلق میکنند وبه ما عرضه میکنند.
[button href=”https://basalam.com/search?q=&page=1&exist=1&discount=0&yekase=0&cat=84&state&minP&maxP&sort=2&type=products” align=”center” target=”_blank”]خرید اینترنتی کادو از گالریهای هنرمندان ایرانی[/button]