دوست دارم به مشتری‌هام یه هدیه کوچیک بدم


2,035

بعضی از آدم‌ها هر چه باشند، به هر جا که برسند، هر چه به دست بیاورند ناراضی‌اند. از عالم و آدم طلبکارند و دیدن لبخند رضایت بر لبانشان مثل دیدن یک ماهی پرنده‌ی قهوه‌ای توی آسمان است! در مقابل اما هستند آدم‌هایی که در هر نقطه از زندگی‌شان، در هر جایی که باشند، بی‌توجه به داشته‌های کم و زیادشان، دل‌خوشند، امیدوارند و مهربان. این آدم‌ها معتقدند برای بهترشدن زندگی و زیباترشدن دنیا هر کس باید قدمی بردارد و خودشان همیشه پیش‌قدمند در مهرپراکنی. حالا چه همسر مردی باشند خسته از مسئولیت‌های زندگی، چه مادر فرزندی با دغدغه‌های نوجوانی و چه فروشنده روسری‌هایی که مشتری با هزار امید و آرزو آن را سفارش داده است. «خانم ساداتی» از این جنس آدم‌هاست. از آن‌هایی که بی‌ هیچ توقعی برای تزریق حال خوب تلاش می‌کنند و می‌دانند که مهربانی‌های کوچکشان دانه‌هایی هستند در دل خاک زندگی که روزی سبز خواهند شد و طراوتشان هوای شهر را پر خواهد کرد…

دلسوز مثل مادر

دختری از شهری دور به غرفه‌ی «منسوجات ساداتی» سر زده و یک شال کرمی پسندیده برای مراسم خواستگاری‌اش. دل توی دلش نیست که شال برسد و خیالش از بابت لباس خواستگاری‌اش راحت شود. یک روز اما دوستش به او می‌گوید:«خرید اینترنتی کردی؟ اونم شال کرمی؟ شک ندارم برسه دستت یا لک داره یا زد‌گی. باید حضوری می‌خریدی و همه‌جاش رو چک می‌کردی.» دل دختر به شور می‌افتد، اما او نمی‌داند خانم ساداتی مثل مادر دلسوز است، او خودش را می‌گذارد جای مشتری، مشتری جنس خوب می‌خواهد، بی‌عیب و نقص. پس بعد از سر و سامان دادن کارهای خانه، در سکوت شب، وقتی می‌خواهد سفارش‌ها را بسته‌بندی کند، زیر روشنی چراغ‌های پرنور اتاق، روسری‌ها و شال‌ها را باز می‌کند، بالا می‌گیرد، همه طرفش را وارسی می‌کند و اگر سر سوزنی در کار اشکال یا لکی باشد، جنس را کنار می‌گذارد.

رایگان به اضافه یک هدیه کوچک

زنی از روستایی واقع در خطه سبز شمال، به غرفه «منسوجات ساداتی» سر زده تا دو تا روسری قواره بزرگ برای مادر و مادرشوهرش به عنوان هدیه روز مادر سفارش بدهد. یک شال هم  برای دخترش برداشته. به عنوان عیدی ولادت حضرت زهرا. دلش می‌خواسته یک چیز کوچک هم بخرد برای خودش. اما نخریده، شاید بودجه‌اش را نداشته. شاید هم دلیل دیگری در کار بوده. اما نمی‌دانسته وقتی خانم ساداتی نشسته توی اتاق خانه‌شان – که حکم انبارِ محصولاتشان را دارد – تا سفارش او را بسته‌بندی کند، یک جفت جوراب و یک لچک هم برایش گذاشته. بابت این هدیه‌ها توقعی داشته؟ به هیچ وجه! خانم ساداتی هدیه‌دادن را دوست دارد. چون دلش خوش است به لبخندِ شادی مشتری‌هایش. تازه خانم ساداتی پول پست را نمی‌گیرد و ارسال محصولاتش هم رایگان است. فقط مبلغ اندکی روی قیمت هر محصول می‌کشد تا همه‌ی پول پست روی دوش خودش نباشد. حالا وقتی یک نفر، دو یا سه محصول یا بیشتر از غرفه‌اش سفارش می‌دهد او با خودش فکر می‌کند:«مشتری من روی هر محصول مقداری پول پست هم پرداخت کرده. باید برایش هدیه بذارم تا جبران بشه، تا خدای نکرده پول اضافی نگرفته باشم ازش، که راضی باشه.»

مثل همیشه راستگو

زنی از قلب پایتخت، خسته از ترافیک‌های طولانی و شلوغی‌های سرسام‌آور، به غرفه‌ی «منسوجات ساداتی» سر زده. مردد بوده بین خریدن و نخریدن، بس که تجربه خوبی نداشته از خرید‌های اینترنتی. بس که بین عکس محصول با آنچه رسیده هزار جور تفاوت دیده. بس که رنگ محصول سفارشی با محصولی که آمده فرق داشته. اما دلش را زده به دریا و محصولی را پسندیده و با خانم ساداتی در بخش گفتگو با غرفه‌دار حرف زده. بی‌خبر از این‌که سراغ خوب‌آدمی آمده! خانم‌ ساداتی در جواب گله‌هایش با همان صداقت همیشگی‌اش نوشته:«قشنگم! ببین چی میگم، تو خرید آنلاین هیچوقت به رنگ های تو عکس اعتماد نکن. چه عکس‌های من چه هرکسی دیگه! هرچقدر هم بدون فیلتر و طبیعی عکس بگیریم نهایتا اختلاف رنگ کوچیکی وجود خواهد داشت. البته خود من با گوشی معمولی و نور و فضای معمولی تو خونه‌مون عکس‌هامو میگیرم تا به رنگ طبیعی نزدیک‌تر باشه»



به اشتراک بگذارید:

دیدگاه ها

guest
6 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x